نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

اقامه نماز؛ وظیفه قدرتمندان مؤمن

مقام معظم رهبری:
قرآن کریم در توصیف قدرتمندان ِ مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه‌ی نماز را نام برده است: الذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة...(۱)
این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن.
کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.
و ترویج نماز، هر حرکت و تلاشی است که در راه همگانی کردن آن، و تبیین اهمیت آن، و آسان کردن دسترسی به آن، بتوان صورت داد.
صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنری؛ مسئولان دستگاهها هر یک متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه‌ی بزرگ را ادا کنند.
کمبود مسجد در شهر و شهرک و روستا؛ نبود جایگاه نماز در مراکز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ایستگاه و مانند آن؛ مراعات نشدن وقت نماز در وسائل مسافرتهای دور دست؛ نپرداختن شایسته به نماز در کتابهای درسی؛ نپرداختن به پاکیزگی و بهداشت در مساجد؛ نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین؛ و هر کمبود دیگری از این قبیل‌ ها، نقاط ضعفی است که باید همتهای بلند بر زدودن آن برانگیخته شود و نشانه‌ی ایمان صاحبان تمکّن یعنی اقامه‌ی نماز، در جامعه‌ی اسلامی ما روز بروز نمایان‌تر گردد.۱۳۹۲/۰۶/۱۳
پیام به بیست و دومین اجلاس سراسری نماز

آداب قرائت در نماز

کسانی هستند که نماز را وسیله ی تذکر حق دانند و قرائت را تحمید و ثنای حق شمارند. و شاید اشاره به این طایفه است حدیث شریف قدسی:
قسمت الصلوة بینی و بین عبدی: فنصفها لی، و نصفها لعبدی. فاذا قال: «بسم الله الرحمن الرحیم» یقول الله: ذکرنی عبدی و اذا قال: «الحمد لله» یقول الله: حمدنی عبدی و اثنی علی. و هو معنی «سمع الله لمن حمده». و اذا قال: «الرحمن الرحیم» یقول الله: عظمنی عبدی. و اذا قال: «مالک یوم الدین» یقول الله: مجدنی عبدی [و فی روایة: فوض الی عبدی] و اذا قال: «ایاک نعبد و ایک نستعین» یقول الله: هذا بینی و بین عبدی. و اذا قال: «اهدنا الصراط المستقیم». یقول الله: هذا لعبدی و لعبدی ما سئل.(1)
چون نماز تقسیم شده است بین حق و عبد، باید عبد تا آنجا که حقّ مولی است قیام به حق او کند؛ و به ادب عبودیت... قیام کند تا حق- تعالی شأنه- به لطایف ربوبیت با او عمل فرماید؛ چنانچه فرماید: (و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم)(2)
و خدای تعالی آداب عبودیت را در قرائت به چهار رکن قائم فرموده: [است].
رکن اول: تذکر است که باید در (بسم الله الرحمن الرحیم) حاصل شود؛ و عبد سالک تمام دار تحقق را به نظر اسمی که فنای در مسمی است نظر کند. و قلب را عادت دهد که در همه ی ذرات ممکنات، حق جو و حق خواه شود، و فطرت تعلم اسمائی را، که در خمیره ی ذات او ثبت است به مقتضای جامعیت نشئه و ظهور از حضرت اسم الله الاعظم که اشاره به آن است در قول خدای تعالی: (و علم آدم الأسماء کلها)(3) به مرتبه ی فعلیت و ظهور آورد. و این مقام، از خلوت با حق و شدت تذکر و تفکر در شئون الهیه حاصل شود، تا جایی رسد که قلب عبد حقانی شود و در تمام زوایای او اسمی جز از حق نباشد.
رکن دوم: تحمید است. و آن در قول مصلی: (الحمد لله رب العالمین) حاصل شود.
بدان که چون مصلی به مقام «ذکر» متحقق شد و همه ی ذرات کائنات و عوالی و ادانی موجودات را اسماء الهیه دید و جهت استقلال را از دل بیرون کرد و به چشم استظلال به موجودات ،عوالم غیب و شهود نگریست، مرتبه ی تحمید برای او دست دهد و دل او اعتراف کند که جمیع محامد از مختصات ذات احدی، و دیگر موجودات را در آن شرکتی نیست؛ زیرا که از خود کمالی ندارند تا حمد و ثنای برای آنها واقع شود.
رکن سوم: تعظیم است. و آن در (الرحمن الرحیم) حاصل شود. چون عبد سالک الی الله در رکن «تحمید» محمدت را به حق تعالی منحصر کرد و از کثرات وجودیه سلب کمال و تحمید نمود، به افق وحدت نزدیک شود و چشم کثرت بینی اوکم کم کور شود و صورت رحمانیت، که بسط وجود، و رحیمیت، که بسط کمال وجود، است، بر قلب او تجلی کند و حق را به دو اسم محیط جامع که کثرات در آن مضمحل است توصیف کند؛ پس، به واسطه ی جلوه ی کمال، قلب را هیبت حاصل از جمال دست دهد؛ پس، عظمت حق در قلب او جای گزین شود.
و این حال چون تمکین یافت، به رکن چهارم منتقل شود که آن مقام تقدیس است که حقیقت تمجید است؛ و به عبارت دیگر، تفویض امر الی الله است.و آن، رؤیت مقام مالکیت و قاهریت حق و فرو ریختن غبار کثرت و شکستن بت های کعبه ی دل و ظهور مالک بیت قلب و تصرف نمودن آن را بی مزاحم شیطانی است.
و در این حال به مقام خلوت رسد و بین بنده و حق حجابی نباشد و (ایاک نعبد و ایاک نستعین) در آن خلوت خاص و مجمع انس واقع شود... و چون عنایت ازلی شامل حال او شود و او را به خود آرد، استقامت به این مقام و تمکین آن حضرت را خواهان شود بقوله :(اهدنا الصراط المستقیم). و لهذا اهدنا تفسیر شده به: «الزمنا و ادمنا و ثبتنا». و این برای آنان است که از حجاب بیرون آمده و به مطلوب ازل رسیده اند. ئ اما امثال ما اهل حجاب باید هدایت را به همان معنی خود از حق تعالی طلب کنیم.
ای عزیز! قلب را به آداب عبودیت مأنوس کن و به ذائقه ی روح، حلاوت ذکر خدا را بچشان. و این لطیفه ی الهیه ی در ابتداء امر، به شدت تذکر و انس با ذکر حق حاصل شود؛ ولی در ذکر، قلب مرده نباشد و غفلت بر آن مستولی نشود. و چون با تذکر، قلب را مأنوس نمودی، کم کم عنایت ازلیه شامل حالت گردد و فتح ابواب ملکوت بر قلبت گردد. و علامت آن تجافی از دار غرور و انابه به دار خلود و استعداد برای موت قبل از رسیدن موت است.
بار الها! از لذت مناجات و حلاوت مخاطبان خود ما را نصیبی عنایت فرما؛ و ما را در زمره ی ذاکران و جرگه ی منقطعان به عزّ قدس خود قرار ده؛ و دل مرده ی ما را حیاتی جاویدان بخش و از دیگران منقطع و به خود متوجه فرماو انک ولی الفضل و الانعام.

پی نوشت:

1- من نماز را بین خود و بنده ام تقسیم کرده ام؛ نیمی از آن من است و نیمش از آن بنده ام. پس چون بنده گفت: بسم الله الرحمن الرحیم، خدا گوید: «بنده ام مرا یاد کرد». و چون بنده گفت: الحمد لله، خدا فرماید: «بنده ام مرا سپاس گزارد و ستایش گفت». واین است معنی سمع الله لمن حمده. و چون گفت: الرحمن الرحیم، خداوند گوید: «بنده ام مرا تعظیم کرد». و چون گفت: مالک یوم الدین، خدا گوید: «بنده ام مرا تمجید کرد». ( و در روایتی دیگر: کار خود را به من واگذار کرد) و چون گفت: ایاک نعبد و ایاک نستعین، خدا می فرماید: «این بین من و بنده ی من است». و چون گفت: اهدنا الصراط المستقیم خداوند می فرماید: «این از آن بنده ی من است و بنده ام آنچه بخواهد از آن اوست». المحجة البیضاء، ج1، ص388. بحار الانوار، ج92، ص226. و صحیح مسلم، ج2، ص92. با تفاوت در عبارات.
2- وفا کنید به عهد من تا به شما وفا کنم. سوره ی بقره (2): آیه ی 40.
3- و خدا همه ی معانی (اسماء) را به آدم آموخت. سوره ی بقره (2): آیه ی 31.
منبع: کتاب آداب باطنی و اسرار معنوی نماز

آیاتی از قرآن که دلالت بر وجوب نماز دارند

آیات قرآن که دلالت بروجوب نمازمی کنند، بسیارندکه ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1 ـ «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ»[1] و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید ؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش می فرستید ،آن را نزد خدا (در سرای دیگر ) خواهید یافت... .

 2ـ «حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‏...»[2] در انجام همه نمازها به خصوص نماز وسطی =(نماز ظهر )کوشا باشید!...

3 ـ «... فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا»[3]، نماز را (به طور معمول)انجام دهید، زیرا نماز وظیفه ثابت ومعینی برای مؤمنان است!

4 ـ«... وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ»[4]،ونماز را بر پا دارید! و به مؤمنان بشارت ده ( که سر انجام پیروز میشوند! )

 5 ـ «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی‏ غَسَقِ اللَّیْلِ...»[5]، نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر ) تا نهایت تاریکی شب(= نیمه شب) بر پا دار ؛... .

6ـ«... أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»[6]، نماز را برای یاد من بپا دار !

 7ـ «وَ الَّذینَ هُمْ عَلی‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ»[7]،و آنها (= مؤمنان) بر نمازهایشان مواظبت می نمایند

 8 ـ «... وأَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ...»[8]، و انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم ؛...

 9 ـ«وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‏...»[9]، و نماز را بر پا دارید، و زکات بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید.

10-«...وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ»[10] ، و نماز را بر پا دارید و از مشرکان نباشید.

[1]سوره بقره، آیه 110.

[2]سوره بقره،آیه 238.

[3]سوره نساء، آیه 103.

[4]سوره یونس، آیه 87.

[5]سوره اسراء، آیه 78.

[6] سوره طه، آیه 14.

[7] سوره مؤمنون، آیه 9.

[8] سوره انبیاء، آیه 73.

[9] سوره نور، آیه 56.

[10]سوره روم، آیه 31.