نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

اهمیت نماز در کلام و سیره رضوی

امام رضا (ع) میفرمایند: نماز موهبتی است از طرف خداوند مهربان برای بنده،از راه رحمت و عنایت. نماز مطالبه وصال و تقرب بنده به سوی خداوند است...(بحار ج 84 ص 246)

و در روایتی دیگر میفرمایند: هر گاه روز قیامت فرارسد ، بنده را میخوانند، اولین موضوعی که از او سوال میشود نماز است. اگر حدود و شرایط نماز را به طور کامل به جای آورده باشد ، نجات میابد و اگر نمازش را با شرایط و آداب صحت یا قبولی آن به جا نیاورده باشد، او را به آتش می افکنند.(وسایل الشیعه ج3 ص 19)

فردی به نام (رجاع ابن ضحاک) که در طول سفر امام رضا ع از مدینه تا مرو ، محافظ و مواظب امام بود ، میگوید: به خداوند سوگند من مردی با تقواتر از او ندیدم که در تمام اوقاتش به یاد خدا باشد و خوفش از خدا از او شدیدتر باشد، همین که فجر طلوع میکرد نماز صبح را میخواند، سپس مشغول دعا بود تا طلوع آفتاب پس سجده طولانی میکردند، پس از آن مشغول حدیث و موعظه مردم میشدند تا نزدیک اذان ظهر،سپس تجدید وضو کرده و به مصلی میرفتند .ابتدا هشت رکعت نافله ظهر میخواندند ،اذان و اقامه میگفتند و مشغول نماز میشدند.بعد از نماز ظهر نیز به همین منوال ادامه داشت.(بحار ج49 ص 91)

امام رضا (ع) به ابراهیم بن موسی فرمودند:هرگز نماز اول وقت را،بدون علت به تاخیر نینداز،همواره مراقب نماز اول وقت باش.(عیون الاخبار الرضا ج1،ص154)

در آن روزها که مامون جلسه گفت و گو ومناظره تشکیل داده بود وامام (ع)را با عالمان بزرگ ادیان ومذاهب ومکاتب فلسفی به بحث وا داشته بود،امام با عالمان مسیحی و متکلمان وفلسفه دانان به گفت وگو می پرداخت،در یکی از این مناظرات،عمران صابی که از عالمان بزرگ و متکلمان بنام زمان خود بود چنین گفت:(ای عالم ودانای مردم!اگر چنین نبود که تو همگان را به پرسش و سوال فرا خواندی،من هرگز از تو پرسشی نمیکردم،من به کوفه وبصره وشام وجزیره العرب رفته ام وبا متکلمان وسخنوران ودانایان زمانه دیدار داشته ام وهنوز کسی را ندیده ام که به سوالاتم پاسخ قانع کننده بدهد.حال اجازه میدهی که ازتوسوال کنم؟حضرت فرمود:اگردر این جماعت کسی عمران صابی باشد،توهستی؟عرض کرد:آری من عمران صابیم.حضرت فرمود:بپرس ای عمران،ولی با انصاف باش واز سخنسست وناحق و بی دلیل دوری جوی.

گفت:ای سید و آقای من!بخدا سوگند،چیزی جز آن نخواهم که برای من امری را ثابت کنی و من به آن بگروم واز آن در نگذرم،آن گاه سوالاتش را پرسید وامام رضا(ع)به تمامی آنها پاسخ فرمود،درمیانه ی گفتمان،وق نماز فرا رسید،امام رو به مامون کرد وفرمود هنگام نماز است.

عمران عرض کرد:سرورم،بحث مرا قطع مکن،چرا که دل من آماده ی پذیرش سخنانت شده است،حضرت فرمودند:نماز میگذاریم و به گفت وگو باز میگردیم.پس از جای برخاستند.نماز که به پایان رسید امام به مجلس باز گشت و عمران صابی را فرا خواند و فرمود:بپرس ای عمران!وهمچنان عمران پرسش هایش را مطرح میکرد و امام پاسخ میداد و پس از آن می فرمود:پاسخ سوالت را دریافتی؟آری ای مولای من خوب فهمیدم.

درپایان گفت وگو عمران صابی به راه راست هدایت شدوشهادتین گفت ورو به قبله به سجده افتاد واسلام آوردو...(عیون الاخبارالرضاج1.ص154)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد