نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

حضرت آدم علیه السلام و نماز

«تفسیر على بن ابراهیم قمى»، در توضیح آیه: [فَتَلَقَّى‏ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ‏].
پس آدم کلماتى را [مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت علیهم السلام که مایه توبه و بازگشت بود] از سوى پروردگارش دریافت کرد.روایتى را از قول پدرش ابراهیم قمى، از ابن ابى عمیر، از ابان بن عثمان از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که مورد اعتماد کتب رجالى شیعه از قبیل: «معجم الرجال»، «قاموس الرجال»، «رجال الکشى»، «جامع الرواة» قرار گرفته که این اعتماد نمایش‏گر این معنى است که مسئله نماز از جانب حضرت ذوالجلال به عنوان عبادتى بزرگ و طاعتى عظیم در عصر حضرت آدم ابوالبشر مطرح شده و پروردگار عزیز آیین و مکتب مربوط به آدم را همراه با نماز قرار داده است!!ترجمه فارسى روایت، تا آن‏جا که لازم مى‏باشد از نظر خوانندگان عزیز مى‏گذرد.آدم پس از این‏که بر اثر نزدیک شدن به درخت منهیه، از بهشت رانده مى‏شود و به زمین هبوط مى‏کند، به مدت چهل شبانه‏روز در کوه صفا واقع در مکه نزدیک به محل بیت اقامت مى‏نماید.
در آن مدت به خاطر دورى از بهشت، در حالى که سر به سجده داشت سرشک از دیده مى‏سفت و به خاطر دورى از جنت و به خصوص دچار شدن به مقام فراق از محبوب به شدت مى‏گریست!!

او شب و روز سر به زانوى غم داشت و آتش دل در سرشک دیده آشکار مى‏ساخت و گاهى جبین بر خاک درگاه حضرت معبود ساییده به عنوان اظهار فقر و عجز در پیشگاه آن غیاث مستغیثین عرضه مى‏داشت:
اى خدا اى رهنماى گمرهان‏ اى تو دانا هم به پیدا و نهان‏
اى تو پیدا جز تو ناپیدا همه‏ وى تو بینا جز تو نابینا همه‏
یا غیاث المستغیثین الغیاث‏ اى نشاط جان غمگین الغیاث‏
الغیاث اى بیکران دریاى لطف‏ الغیاث اى موج توفان‏خیز لطف‏
دور گشتم گم شد آواز جرس‏ اى امیر کاروان فریادرس‏
در میان رهزنان ماندم اسیر گه به بالا مى‏کشندم گه به زیر
آن چنان از عمق دل ناله کرد و خاک زیر صورت، از اشک دیده تر نمود که امین وحى بر او نازل شد و سبب ناله جانسوز او را از او پرسید؟ در پاسخ فرشته حق گفت:چرا نگریم؟ براى چه ننالم؟ که من باید تا جان در بدن دارم در آتش اشک بسوزم و از حسرت جان بکاهم، مگر نه این است که مولاى عزیز من و یار دلنواز من حضرت حق به خاطر عصیان من، مرا از جوار قرب بیرون کرده و از بهشت عنبر سرشت خود که جایگاه عزیزان اوست رانده و از پیشگاه رحمت بى‏نهایتش محروم نموده و جایم را بر فراز خاک تیره در این بیابان پر از سنگ و خار قرار داده و از من ضعیف ناتوان و فقیر دل شکسته روى برگردانده. بر من است که تا مى‏توانم بنالم و تا قدرت دارم اشک بریزم و در آتش حسرت و اندوه و پشیمانى بسوزم!!فرشته وحى به او گفت:به پیشگاه لطف حق برگرد و وجود خویش را به زینت توبه بیاراى که توبه جبران کننده گناه گذشته است و علت جذب عنایت حق به سوى تائب، رو به پیشگاه او کن و با زبان حال و قلبى سوزان به حضرت او عرضه بدار:
اى به ازل بوده و نابوده ما وى به ابد زنده و فرسوده ما
حلقه زن خانه به دوش توایم‏ چون در تو حلقه به گوش توایم‏
بى‏طمعیم از همه سازنده‏اى‏ جز تو نداریم نوازنده‏اى‏
از پى توست این همه امید و بیم‏ هم تو ببخشاى و ببخش اى کریم‏
خداوند مهربان چون اراده آدم را بر جبران گذشته راسخ دید و میل او را به بازگشت و توبه، میل حقیقى یافت، قبه‏اى از نور که جایگاه بیت را مشخص مى‏کرد و تابش نورش حدود جغرافیایى حرم را معلوم مى‏نمود، فرو فرستاد و به امین وحى فرمان داد که محل بیت را نشانه‏گذارى کند.چون به وسیله آن نور الهى، محل بیت و حدود و حرم معلوم شد، فرشته وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را به جاى آورده و در ضمن آن مراسم دست نیاز به سوى بى‏نیاز براى توبه بردارد.آدم روز اول ذوالقعده هبوط داشت و پس از طى مقدماتى روز ترویه برنامه لازم را شروع کرد.پدر آدمیان به فرمان فرشته وحى، غسل کرد و احرام بست، پس از آن در روز هشتم ذوالحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب را در منى بماند.صبح روز نهم به عرفات آمد در حالى که زبان پاکش مترنّم به تلبیه بود و آفتاب عرفات از ظهر مى‏گذشت؛ امین وحى به او گفت که از ادامه تلبیه خوددارى کن و دو مرتبه خود را به غسل، زینت ده و مشغول نماز عصر شو. پس از نماز خواندن، فرشته حق به وى گفت: در این سرزمین بپاخیز: چون برخاست، کلمات توبه را به دستور حق به وى تعلیم کرد، آن گاه آدم به شرف با عظمت توبه، پس از اداى فریضه عصر مشرف شد و عظمت از دست داده را بازیافت‏.
از این روایت پر ارزش که علاوه بر «تفسیر على بن ابراهیم»، کتاب‏هاى دیگر هم‏ نقل کرده‏اند، استفاده مى‏شود که فرهنگ آدم و آیین این پیامبر بزرگ، داراى نماز بوده، ولى چگونگى و کیفیت و شرایط و عدد رکعات و اوقات آن چسان بوده، از ما پوشیده است و دانستن آن هم براى ما چندان لزومى ندارد، مهم آن است که معارف اسلامى به طور قاطع مى‏گویند: آدم براى به جاى آوردن نماز داراى مسؤولیت بوده است.
امام صادق علیه السلام فرمود:به هنگامى که آدم ابوالبشر از دنیا رفت، فرزندانش از جانب حق دستور گرفتند که قبل از دفن آدم بر او نماز بگزارند.فرزندش هبة اللّه به امین وحى گفت: اى فرستاده حق! پیش‏قدم شو تا بر جنازه این مرد نماز گزارده شود، فرشته پاسخ داد: خداوند، ما را به سجده بر پدرت امر کرد و هم اکنون در شأن ما نیست که بر نیکوترین فرزند وى مقدم شویم، شما بر ما پیشى گیر و پنج تکبیر بر جنازه بخوان؛ پس از عمل هبة اللّه، نماز خواندن بر جنازه تمام انسان‏ها در همه ادیان الهى واجب شد.در هر صورت مسئله نماز- حتى بر جنازه انسان- جزء واجبات دینى و فرایض الهى بوده و این برنامه از مهم‏ترین برنامه‏هاى حضرت حق در میان عبادات و برنامه‏هاست.

منبع:

برگرفته از کتاب عرفان اسلامی تالیف: استاد حسین انصاریان