نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

نماز دواى تکبر

نماز، بزرگترین عبادت و مهم‌ترین سفارش همه انبیاست.
لقمان، پسرش را به نماز توصیه مى‌‌کند.
حضرت عیسى در گهواره مى‌گوید: خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز را نور چشم خود مى‌داند. “قره عینى فى الصلاه”
نماز، فریضه‌اى است که خدا را به یاد انسان مى‌آورد. و پیمان خدا با مردم است. نماز، سیماى مکتب است. “الصلوه وجه دینکم” نماز، دواى تکبر است. “والصلاه تنزیها عن الکبر”
وسیله تشکر و سپاس از نعمت‌هاى الهى است، عمود و پایه دین، کلید بهشت، وسیله آزمایش و شناخت مردم و محو‌کننده‌ گناهان، و پاک کننده دل و جان آدمى است. نماز روزى پنج نوبت، با حفظ شرایط کامل نماز، در پیشگاه خدا ایستادن و نعمت‌هاى او را یاد کردن واز او حاجت و نیاز خواستن، همچون شستشو در نهر آبى است که آلودگى‌ها را مى‌زداید. نماز، اولین سوال در قیامت است، که اگر پذیرفته نشود، کارهاى دیگر هم مقبول نیست.
نماز، تنها عبادتى است که در هیچ حال از انسان ساقط نمى‌شود حتى در میدان جنگ و در شرایط اضطرار، بیمارى و ...
نماز، اعلام بندگى در برابر خدا و زیر بار نرفتن در مقابل طاغوت‌ها و ستمگران است.
نماز، زنده نگه‌ داشتن آئین توحیدى حضرت ابراهیم، و سنت رسول الله و مکتب حسین بن على علیهما السلام است.
نماز، براى عاشقان خدا، شیرین ولى براى منافقان، تلخ و سنگین است: “و انها لکبیره الا على الخشعین”
نماز، کوبنده شیطان و مایوس کننده اوست. حضور در برابر آفریدگار است.
نماز هماهنگى با همه ذرات عالم است. جهان، محراب وسیعى است که همه کائنات، در آن به تسبیح و سجود در برابر خدا مشغول‌اند. به نماز ایستادن، همراهى با همه آفریده‌ها و فرشتگان در پرستش و ذکر پروردگار است.
در اهمیت نماز، همین بس که على علیه السلام در میدان نبرد صفین، وامام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا دست از جنگ کشیدند و به عشق الهی، به نماز ایستادند. شخصى به حضرت على علیه‌السلام ایراد گرفت، امام فرمود: ما براى همین مى‌جنگیم تا مردم، اهل نماز باشند. به سیدالشهدا، در زیارتنامه‌اش خطاب مى‌کنیم: گواهى مى‌دهم که تو نماز را بر پا داشتی. “اشهد انک قد اقمت الصلوه...” در مشکلات و اضطراب‌ها، یاد خداى بزرگ و استمداد از او، آرام بخش‌ دل‌ها و راه‌گشاى انسان درسختى‌هاست و تکیه‌گاهى است که مومنان به خدا دارند. از این رو قرآن دستور مى‌دهد که به وسیله “صبر” و “نماز” از خداوند یارى بطلبید. “واستعینوا بالصبر و الصلوه”
امام صادق علیه السلام در واپسین دم زندگى خویش، همه بستگان را جمع کرد و در وصیت خویش به آنان، اهمیت نماز را یادآور شد و فرمود: هر که نماز را سبک بشمارد، از شفاعت ما محروم است.
مرز میان اسلام و کفر، ترک عمدى نماز است. چگونه مسلمانى است آن که رابطه خود با خدا را بریده و از نماز روى برتافته است.
رسول خدا فرمود: “من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر” هر که عمدا نماز را ترک کند، کفر ورزیده است.
و در کلام علوى مى‌خوانیم که فرمود: “من ضیع الصلوه فهو لغیرها اضیع” کسانى که نماز را سبک شمارند و آن را تباه و ضایع سازند، غیر نماز را بیشتر ضایع خواهند ساخت.
نماز، موقعیتى است که باید در آن به خدا توجه داشت نه دیگری، و هر چه را از نظر دور داشت مگر خدا را. باید خداى را زنده و حاضر و ناظر بدانیم و احساس حضور در برابر آن خالق عظیم را در خویش، زنده نگاهداریم. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرموده است: همین که انسان در نماز به غیر خدا توجه مى‌کند، خداوند به او خطاب مى‌‌کند: به چه کسى توجه مى‌کنی؟ آیا پروردگارى جز من سراغ داری؟
آیا جز من، مراقب و ناظرى در کار است؟
آیا به بخشنده‌اى جز من دل بسته‌اى ...؟
اگر توجه به من داشته باشی، من و فرشتگانم به تو توجه خواهیم کرد و ...

نماز، سپاس نعمت
انسان، اسیر محبت دیگران است و نعمت و نیکی، انسان را به مقام سپاس و تشکر مى‌کشد. اگر کسى نعمتى به ما بخشید و احسانى در حق ما کرد، با زبان و عمل، سپاسگزار او مى‌شویم. ما بنده خداییم و غرق در نعمت‌‌هاى او، پس در هر نفسی، نه یک نعمت بلکه صدها نعمت موجود است و در این نعمت‌ها نه یک شکر، بلکه هزاران شکر لازم است. کافى است که اندکى چشم بصیرت بگشاییم و ببینیم لطف و فضل خدا را درباره خودمان، آن گاه خواهى نخواهى سپاس او خواهیم گفت. نماز، نوعى سپاس از نعمت‌هاى فراوان و بى‌شمار اوست.
خداوند، به ما هستى بخشید. آنچه براى زندگى مادى و معنوى لازم داشتیم، عطا کرد. هوش و عقل و استعدادمان داد. قطرات باران، برگ درختان، ماهیان دریا، پرندگان آسمان، نورخورشید و هدایت عقل و ولایت پاکان و راهنمایى وجدان را جهت سعادت ما ارزانى داشت. اعضایى متناسب، قوایى مفید، مربیانى دلسوز، طبیعتى رام و مسخر براى ما قرار داد، تا با او بیشتر آشنا باشیم. اگر لب ما نرم نبود، توان سخن گفتن نداشتیم. اگر انگشت شست نداشتیم، حتى دکمه یقه خود را نمى‌توانستیم ببندیم.
اگر آب‌ها، شور و تلخ بود، درختان نمى‌رویید. اگر زمین جاذبه نداشت، اگر فاصله خورشید به ما نزدیک‌تر بود، اگر هنگام تولد، مکیدن را نمى‌دانستیم، اگر قدرت نطق و گویایى نداشتیم، اگر چشم‌مان نابینا بود، اگر از موهبت عقل بى‌بهره بودیم... و هزاران اگر دیگر. به تعبیر قرآن، نعمت‌هاى الهی، قابل شمارش نیست. آیا این همه نعمت، تشکر لازم ندارد، آیا بى‌انصافى و حق ناشناسى نیست که انسان، غرق نعمت‌هاى خدا باشد ولى حالت سپاس به درگاه صاحب نعمت نداشته باشد؟
نماز، تشکر از خداست که ولى نعمت ماست، هر چه داریم از اوست. البته این سپاس، براى خدا سودى ندارد، بلکه براى خودمان مفید است و نشان معرفت ماست. همچنان که تشکر یک دانش‌آموز از معلم، بیانگر کمال و رشد فکرى اوست و از تشکر او چیزى عاید معلم نمى‌شود. چه غافل‌اند، آنان که بر سر سفره نعمت خدا، عمرى مى‌نشینند و یک بار هم به شکرانه این موهبت‌ها در آستان آن خداى متعال، پیشانى عبودیت و سجده شکر بر زمین نمى‌گذارند!

ادب و آداب نماز
حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار، دلى پاک مى‌خواهد و نیتى خالص، زندگى و رفتارى خداپسندانه مى‌طلبد و معرفتى عمیق و بصیرتى مکتبی. زبانى دور از گناه مى‌خواهد و چهره‌اى نیالوده به نافرمانى معبود. توجه و حضور قلب در نماز، ادب لازم در این عبادت والاست. امام صادق علیه السلام فرمود: هنگام نماز از دنیا و آنچه در آن است مایوس شو، تمام هدف و توجهت به خدا باشد و یاد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى‌گیری. رعایت آداب ظاهرى و باطنى شرایط صحت و قبول و کمال، عمل را مطلوب خدا مى‌سازد و نماز را شایسته صعود به درگاه خدا مى‌سازد.

منبع:روزنامه رسالت

نماز محو کننده گناهان

و أقم الصّلوة طرفی النّهار و زلفاً من الّیل إنّ الحسنات یذهبن السّیئات ذلک ذکری للذّاکرین و اصبر فان الله لا یضیع أجر المحسنین.
نماز را در دو طرف روز و اوایل شب برپادار، چرا که حسنات،‌ سیئات (و آثار آنها را) برطرف می‌سازد، این تذکری است برای آنها که اهل تذکرند و شکیبائی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد. «هود ، 114»

نماز و صبر
در این آیات، انگشت روی دو دستور از مهمترین دستورات اسلامی که در واقع روح ایمان و پایه‌ اسلام است گذارده شده:
نخست فرمان به اقامه‌ نماز داده می‌گوید: نماز را در دو طرف روز و در اوایل شب برپادار
سپس برای اهمیت نماز روزانه خصوصاً و همه‌ عبادات و طاعات و حسنات عموماً چنین می‌گوید:(حسنات، سیئات را از میان می‌برد).(ان الحسنات یذهبن السیئات).
و این تذکر و یاد‌آوری است برای آنها که توجه دارند. (ذلک ذکری للذاکرین).
آیه‌ فوق همانند قسمتی دیگر از آیات قرآن تأثیر اعمال نیک را در از میان بردن آثار سوء اعمال بد بیان می‌کند، در سوره‌ نساء آیه‌ 31 می‌خوانیم
ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم
اگر از گناهان بزرگ دوری کنید گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم.
و در آیه (7 عنکبوت) می‌خوانیم
و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لنکفرن عنهم سیئاتهم
کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنان را می‌پوشانیم.
و به این ترتیب اثر خنثی کننده گناه را در طاعات و اعمال نیک تثبیت می‌کند.
از نظر روانی نیز شک نیست که هر گناه و عمل زشتی یک نوع تاریکی در روح و روان انسان ایجاد می‌کند که اگر ادامه یابد اثرات آنها متراکم شده به صورت وحشتناکی انسان را مسخ می‌کند.
ولی کار نیک که از انگیزه‌ الهی سرچشمه گرفته به روح آدمی لطافتی می‌بخشد که آثار گناه را می‌تواند از آن بشوید و آن تیرگیها را به روشنایی مبدّل سازد.
اما از آنجا که جمله فوق (ان الحسنات یذهبن السیئآت) بلافاصله بعد از دستور نماز ذکر شده یکی از مصداقهای روش آن نمازهای روزانه است و اگر می‌بینیم در روایات تنها تفسیر به نماز‌های روزانه شده دلیل بر انحصار نیست بلکه همان گونه که بارها گفته‌ایم بیان یک مصداق روشن قطعی است.

اهمیت فوق‌العاده‌ نماز
در روایات متعددی که ذیل آیات فوق از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه‌ معصومین ـ علیهم السّلام ـ نقل شده تعبیراتی دیده می‌شود که از اهمیت فوق‌العاده‌ نماز در مکتب اسلام پرده برمی‌دارد.[1]
نماز انسان را در برابر گناه بیمه می‌کند و نیز نماز زنگار گناه را از آیینه‌ دل می‌زداید.
نماز جوانه‌های ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر می‌رویاند.
نماز اراده را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر می‌کند.
نماز در صورتی که به صورت جسم بی‌روح نباشد مکتب عالی تربیت است.
به هر حال جای تردید نیست که هر گاه نماز با شرایطش انجام شود انسان را در عالمی از معنویت و روحانیت فرو می‌برد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم می‌سازد که آلودگیها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو می‌دهد.[2]

چند داستان زیبا در المیزان
1ـ و در مجمع البیان از واحدی و او به سند خود از حماد بن سلمه از علی بن زید از ابی عثمان روایت کرده که گفت: من با سلمان در زیر درختی بودیم سلمان شاخه خشکی از درخت گرفت و به شدت تکانش داد تا برگ‌هایش ریخت آنگاه گفت: ای ابا عثمان آیا نمی‌پرسی چرا چنین کاری کردم؟ گفتم: چرا چنین کردی؟ گفت: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم در روزی که من با آن جناب زیر درختی بودیم همین عمل را انجام داد شاخه خشکی گرفت و به شدت تکان داد تا برگهایش ریخت و فرمود: سلمان نپرسیدی چرا چنین کردم عرض کردم چرا چنین کردی؟ فرمود مسلمان وقتی وضو می‌گیرد، و نیکو وضو می‌گیرد و نمازهای پنجگانه‌اش را به جای می‌آورد گناهانش مانند این برگها می‌ریزد آن وقت این آیه را تلاوت فرمود:(و اقم الصلاة) الخ.
2ـ و نیز در همان کتاب به سند خود از حارث از علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ آورده که فرمود: ما در مسجد در خدمت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم و منتظر بودیم تا وقت نماز شود، مردی برخاست و عرض کرد یا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ من به گناهی رسیدم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از وی روی برگردانید (و به نماز ایستاد) دوباره پس از آنکه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز را به پایان رسانید برخاست و همان حرف را تکرار کرد حضرت فرمود: آیا با ما نماز خواندی؟‌و برای آن به نیکوئی طهارت نگرفتی؟ گفت: چرا، فرمود: همان کفاره گناه توست.[3]
3ـ و در تفسیر عیاشی از ابی حمزه‌ ثمالی روایت کرده که گفت: من از یکی از آن دو بزرگوار (امام باقر و امام صادق ـ علیه السّلام ـ ) شنیدم که می‌فرمود: علی‌ ـ علیه السّلام ـ رو به مردم کرد و فرمود کدام آیه از قرآن کریم برای شما امیدوار کننده‌تر است؟
بعضی گفتند: آیه‌:(انّ الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء) فرمود: این امیدوار کننده هست، ولی آن طور که باید باشد نیست، بعضی دیگر عرض کردند آیه:(یا عبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله) فرمود: این هم خوبست ولی آن نیست. بعضی دیگر عرض کردند آیه:(و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم فرمود: این هم خوب است ولی آن نیست.
مردم همه سکوت کردند حضرت فرمود: چرا سکوت کردید بگویید ببینم مسلمان‌ها؟ عرض کردند نه به خدا سوگند ما آیه دیگری به نظرمان نمی‌رسد، فرمود: من از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ شنیدم که می‌فرمود: امیدوار کننده‌ترین آیات کتاب خدا آیه: (اقم الصّلاة طرفی النّهار و زلفاً من اللیل( الخ است و فرمود: ای علی به آن خدایی که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکی از شما که برمی‌خیزد برای وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش می‌ریزد. و وقتی به روی خود و به قلب خود متوجه خدا می‌شود از نمازش کنار نمی‌رود مگر آنکه از گناهانش چیزی نمی‌ماند و مانند روزی که متولد شده پاک می‌شود و اگر بین هر دو نماز گناهی بکند نماز بعدی پاکش می‌کند آنگاه نمازهای پنجگانه را شمرد.
علی ـ علیه السلام ـ از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کرده که فرمود: انّما منزلة الصّلوات الخمس لامّتی کنهر جار علی باب احدکم فما یظن احدکم لو کان فی جسده درن ثمّ اغتسل فی ذلک النّهر خمس مرّات کان یبقی فی جسده درن فکذلک و الله الصّلوات الخمس لامّتی.
نمازهای پنجگانه برای امت من همچون یک نهر آب جاری است که بر در خانه یکی از شما باشد، آیا گمان می‌کنید اگر کثافتی در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند آیا چیزی از آن بر جسد او خواهد ماند (مسلماً نه) همچنین است به خدا سوگند نمازهای پنجگانه برای امت من.


منبع:سایت اندیشه قم
پی نوشت ها:

[1] . تفسیر نمونه، ج 9 ـ 256 تا 267.
[2] . نمونه، ج 9، ص 269.
[3] . هم در المیزان و هم نمونه و مجمع البیان آمده.

نماز ،آرام بخش ترین دارو

هر انسان مؤمنی از زمانی که به تکلیف می رسد تا زمانی که می خواهد از این دنیای فانی رخت بر بندد و به عالم باقی سفر نماید، از طرف خداوند حکیم موظّف به انجام تکالیفی شده، که در بین این تکالیف هیچ تکلیفی از نظر ارزش، به اهمیت نماز نمی رسد. در حقیقت به جرأت می توان گفت: گل سرسبد تمام واجبات، نماز است و هیچ واجبی جای نماز را نمی-گیرد. تا جایی که پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت امام باقر (علیه السلام) در مورد آن می فرماید:

(الصلاةُ عمود الدین)1؛ نماز ستون دین است.

یعنی خیمه دین ما بر ستون نماز، بر پا شده به گونه ای که اگر نماز نخوانیم خیمه دین ما به زمین می خوابد.

بنابراین. نماز از مهمترین واجبات و عبادات است، و هیچ فریضه ای در فضیلت و ارزش با آن برابری نمی کند. گرچه عبادت فقط مخصوص نماز نیست و چندین عبادت دیگر نیز وجود دارد که هر مؤمن خداجویی باید علاوه بر نماز، آنها را نیز بجای آورد؛ عباداتی چون: زکات، حج، خمس، جهاد، روزه، امر به معروف، نهی از منکر و ... که هر کدام از این دستورات نورانی، نقش سازنده و تربیتی مهّمی بر انسان دارند. ولی در این میان، نقش نماز، بسیار سازنده تر از همه آنهاست، در واقع نماز چون خورشید فروزانی است که با نور خیره کننده خود، گوی سبقت را از سایر واجبات ربوده است.

ممکن است در ذهن هر بیدار دلی و صاحب عقل و اندیشه ای این پرسش مطرح شود که راستی چرا در دین اسلام، بر این فرضیه الهی این قدر تأکید شده است؟ مگر در نماز چه خاصیّتی نهفته است که ما را به انجام آن دستور داده اند؟!

با مراجعه به آیات نورانی کلام الله مجید و روایات گهر بار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) می توان پاسخ این پرسش را یافت. ما در ادامه به برجسته ترین اثر نماز که برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) است، اشاره می کنیم:

 

آرامش بخش دلها

برجسته ترین اثر نماز، رسیدن به آرامش روحی و روانی است. زیرا نماز موجب زنده شدن یاد خدا در دل هاست. یاد خدا ریشه تمام خوبی ها و زیبایی هاست. یاد خدا گنجینه ای است در دل ها عاشق، که شیرین ترین، میوه آن، آرامش دلهای ناآرام و پرتلاطمی است که در دریای غم و غصه فرو رفته و در پی نجاتند.

خداوند مهربان پرده از روی این حقیقت برداشته و با صراحت اعلام می دارد «الا بذکر الله تطمئن القلوب.»2 آگاه باشید، یاد خدا مایه آرامش دلها است.

نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.

انسان در امواج زندگی و در کشاکش رنجها و بلاها، دچار خستگی روحی فراوان می شود و لذا به تکیه گاهی نیازمند است که به آن پناه برده و درون پر اضطراب خود را بدان آرامش بخشد و این تکیه گاه، جز ذکر خدا و نماز که زیباترین نماد ذکر خداست چیز دیگری نمی تواند باشد. نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.

خداوند بی همتا در این باره می فرماید: «اِنّ الانسانَ خلق هلوعاً الا المصلین* الذین هم علی صلاتهم دائمون.» 3

همانا انسان حریص آفریده شده است؛ وقتی شری به او برسد فریاد می کشد و جزع می کند و هرگاه خیر و نعمتی به او برسد، بخل می ورزد، مگر نمازگزاران که آنها افرادی هستند که بر نماز خویش مداومت می کنند.

نماز خواندن موجب افزایش اعتماد به نفس می شود زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، و از او یاری می جوید، خداوند مهربان به دنبال این یاری جویی به انسان مدد می رساند – زیرا خود فرموده (ادعونی استجب لکم)4 مرا بخوانید تا استجابت کنم برای شما – وقتی مدد الهی به انسان رسید، توان بیشتری در خود احساس می کند و این توان ناشی از توکلّی است که مؤمن در نماز به خدا پیدا کرده است و در حقیقت خود را مانند قطره ای می بیند که با دریا پیوند خورده است.

                                                           

قطره دریاست اگر با دریاست                                 ورنه او قطره و دریا، دریاست

بنابراین می توان گفت: نماز نقش مددرسانی دارد، آن هم از ناحیه قدرتی بی همتا که عجز و ناتوانی، هرگز در او راه ندارد.

خداوند بی نیاز در کلام نورانی خود، سخن ما را تصدیق نموده و با صراحت اعلام می دارد «واستعینوا بالصبر و الصلاة.» 5 از صبر و نماز کمک بجویید.

انسان برخوردار از امدادهای الهی، فردی توانا و موفّق و دارای نشاطی مثال زدنی در عرصه زندگی است، که چون کوهی استوار در مقابل طوفان بلا، گرفتاری و مصیبت ایستادگی می کند.

مقربان درگان الهی، که قلب و جان خود را به سرچشمه فیض و رحمت خدا گره زده اند و لیاقت دوستی با خدا را پیدا کرده اند، در فراز و نشیب های زندگی، وقتی دچار غم و اندوهی می شدند، با عشق و علاقه ای بی بدلیل که ناشی از ایمانی قلبی به خداوند بی همتاست، به نماز پناه می بردند.

در روایتی آمده که: پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هرگاه، غم و غصه ای، به سراغش می آمد، نماز می خواند. (و با نماز، غم و اندوه را، از روح و روان خود می زدایید.)

البته ناگفته نماند، هر نمازی آرامش بخش نیست، نمازی این اثر معجزه آسا را دارد که در آن، دل با زبان همراه گشته و انسان به هنگام نماز، با تمام وجود، خود را در محضر خداوند متعال ببیند و تمام توجه و حواس خود را به سوی آن قدرت بی همتا متمرکز نماید.

نماز خواندن موجب افزایش اعتماد به نفس می شود زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، و از او یاری می جوید، خداوند مهربان به دنبال این یاری جویی به انسان مدد می رساند – زیرا خود فرموده (ادعونی استجب لکم)4 مرا بخوانید تا استجابت کنم برای شما – وقتی مدد الهی به انسان رسید، توان بیشتری در خود احساس می کند و این توان ناشی از توکلّی است که مؤمن در نماز به خدا پیدا کرده است و در حقیقت خود را مانند قطره ای می بیند که با دریا پیوند خورده است.

آرامش امام خمینی (ره) در سایه نماز

در دوران معاصر، یکی از برجسته ترین اندیشمندان دنیای اسلام، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (قدس سره) است. به جرأت می توان گفت: او شخصیّت کم نظیری است که بعد از پیشوایان معصوم ما (صلوات الله علیهم اجمعین) دنیا چنین شخصیتی به خود ندیده است. یکی از ویژگی های مثال زدنی این مرد بزرگ الهی، آرامش روحی و روانی اوست. هر انسان بیدار دل و صاحب عقل و اندیشه ای به این موضوع معترف است. آرامشی که در حضرت امام (قدس سره) وجود داشت، در میان اندیشمندان اسلامی، کم نظیر بود.

شاید در ذهن شما این پرسش مطرح باشد که ایشان این آرامش را از چه راهی کسب نموده بود؟! چه داروی شفابخشی این گنج الهی را به او بخشیده بود؟!

با تأمل در سیره رفتاری و عملی حضرت امام می یابیم که وی این آرامش را از طریق ذکر و یاد خدا و نماز که مصداق برجسته ذکر خداست بدست آورده بود. او در زندگی برای هیچ کاری به اندازه نماز اهمیت قائل نبود. نماز در زندگی وی، در رأس تمام امور بود، به گونه ای که هیچ کاری را حاضر نبود با نماز معاوضه نماید. ما در ادامه به خاطره ای از نماز با صفای این ابر مرد تاریخ می پردازیم:

 
نماز شب در تب 42 درجه

وقتی حضرت امام (ره) در نجف اشرف، تشریف داشتند، شخصی به ملاقات ایشان می رود و در طی این ملاقات، ماجرایی شگفت انگیز را مشاهده می کند که آن را برای سیّد علی اکبر محتشمی چنین نقل می کند: «برنامه همیشگی امام (ره) در نجف این بود که دو ساعت و نیم بعد از مغرب به بیرونی منزل تشریف می آوردند، تا کسانی که به زیارت ایشان می آمدند بتوانند به خدمتشان برسند. و بعد از این برنامه به حرم مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می رفتند. شبی حضرت امام (ره) به تب شدید مبتلا شدند، هرچه تلاش کردند تا دکتری را پیدا کنند، موفّق نشدند، تا اینکه ساعت دو و نیم شب دکتری را دیدند و از وی خواهش نمودند که حضرت امام (ره) را معاینه کند، او پذیرفت و راهی منزل امام شدیم. وقتی به منزل ایشان وارد شدیم، با خود گفتیم که حتماً آقا با وجود این کسالتی که دارد خوابیده است. ولی وقتی وارد اطاق شدیم با کمال تعجّب، مشاهد کردیم که وی نشسته و مشغول نماز شب است. صبر کردیم تا نماز ایشان تمام شود. بعد از نماز دکتر حضرت امام (ره) را معاینه کرد و معلوم شد که ایشان تب 42 درجه داشتند.»7

شگفتی این خاطره از این جهت است که کسی که دچار چنین تبی شده باشد، حتی نماز واجبش را نمی تواند بخواند تا چه رسد به نماز شب، ولی امام خمینی (ره) در اثر شدّت عشق و علاقه ای که به ذکر خدا و نماز دارد، به هنگام نماز چنان قلب و روحش به دریای محبّت خداوند پیوند می خورد که به آرامش کم نظیری دست می یابد و در سایه این آرامش، درد و رنج فراوان جسمانی را تحمل می نماید.

بنابراین انسان سراپا نیاز و درمانده، اگر می خواهد در دریای پر تلاطم غم و غصه، غرق نشود، باید در سایه ذکر و یاد خدا، به آغوش رحمت الهی پناه برده و در آن آرام بگیرد.

 

بزرگی هست در عالم، خدا نام                             که دل از یاد او می گیرد آرام

 

             



1- وسائل الشیعه، ج 4، ص 27

2- سوره رعد، آیه 28

3- سوره معراج، آیات 18 – 22

4- سوره غافر، آیه 60

5- سوره بقره، آیه 45

6- آیات الاحکام، استرآبادی، ج 1، ص 287

7- برگرفته از کتاب عطر خوش نماز، به کوشش فرامرز شعاع حسینی

 

مهدی صفری – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان