نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

مکروهات وضو

1. اسراف در آب وضو مکروه است لکن اسباغ ( کامل وضو گرفتن ) مستحب است و گفته شدکه آب وضو به مقدار یک مد باشد و ظاهر آن است که این مقدار آب برای تمامی واجبات و مستحبات وضو از افعال و مقدمات و مضمضه و استنشاق و شستن دو دست قبل از وضو می باشد . (1)
سؤال : در عروه الوثقی ، مسأله 45 ، افعال وضو فرموده است : « الاسراف فی مساء الوضوء مکروه » با این که اسراف حرام است ، مقصود از این عبارت چیست ؟
جواب : مستحب است آب وضو یک مد باشد و همان گونه که در روایات آمده است ، مصرف بیش از آن مقدار ، ولو کمی بیشتر باشد ، اسراف محسوب می شود و مکروه است ، از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: برای خداوند متعال فرشته ای است که اسراف وضو را می نویسد، همان گونه که نقصان و کم گذشتن آن را می نویسد.(2) و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود : مقدار آب وضو یک مد است و مقدار آب غسل یک صاع است وبعد از من مردمی می آیند که این مقدار آب را کم می شمارند ، این مردم بر خلاف سنت من هستند و کسی که بر سنت من ثابت باشد ( وضو را به یک مد و غسل را به یک صاع انجام دهد ) در بهشت قدس با من است . (3)
و ظاهرا نظر صاحب عروه الوثقی قدس سره که فرموده است : اسراف در آب وضو مکروه است ، در جایی و در وقتی است که برای آب ارزش و قیمت نباشد و اما اگر مصرف بیش از آن مقدار ، در جایی باشد که برای آب ارزش و قیمت باشد ، یا کم آبی باشد ، اسراف و حرام است مانند اسراف در چیزهای دیگر . (4)
2. کمک گرفتن از دیگران در مقدمات نزدیک وضو مانند آب ریختن در دست وضوگیرنده مکروه است و اما در شستن و مسح ها جایز نیست .
3. وضو گرفتن با آبی که به وسیله ی حرارت خورشید گرم شده است و هم چنین غساله ی حدث اکبر و هم چنین آبی که رنگ و مزه اش به غیر اوصاف نجس تغییر کرده است .
4. وضو گرفتن از ظروف طلا کاری و نقره کاری شده و یا ظروفی که دارای صورت و عکس هستند .
5. وضو گرفتن در مکان استنجاء ( مکان تطهیر مخرج بول و غائط )
سؤال : شنیده ایم که وضو گرفتن در بیت الخلاء مکروه است و سبب فقر می گردد و حال این که در این زمان بیت الخلاء و حمام و لباس شویی و دستشویی در یک مکان اند و در سابق جدا بودند آیا این کراهت باقی است ؟
جواب : آنچه مکروه است وضو گرفتن در مکان استنجاء است اما در دستشویی مورد سؤال کراهت ندارد . (5)
6. خشک کردن آب وضو . (6)

پی‌نوشت‌:

1. همان ، ج 1 ، فی افعال الوضوء ، مسئله 45 .
2. وسائل الشیعه ، ج 1 ، ص 340 .
3. همان ، 339 .
4. جامع المسائل ، ج 2 ، سؤال 121 .
5. صراط النجاه ، ج 1 ، ص 44 ، سؤال 91 .
6. العروه الوثقی ، ج 1 ، فصل فی مکروهاته ( الوضوء ) .
منبع:کتاب دانستنی های لازم از نماز

راه‏هاى جذب جوانان به مسجد

عواطف جوشان، آرمان خواهى، شور و نشاط و زیبا طلبى، فضاى زندگى جوان را پر کرده است از سوى دیگر مسجد به عنوان مهم‏ترین کانون مذهبى، زیبایى خود را دارد. صداى رساى مؤذن، محراب جذاب و معنویت مسجد هر صاحب دلى را به خود جلب مى‏نماید سخن بر سر این است که چگونه مى‏توان میان جوانى و مسجد و به بیان دیگر میان دو زیبایى، پیوند و یگانگى‏ آفرید.

پرسش جدى این است که چرا در نسلى که به دلیل »زیبا جویى« نمى‏تواند از کنار زیبایى روح (مسجد و نماز) ساده بگذرد، اقبال و استقبال و نشاط براى برپایى نماز در مسجد نمى‏بینیم؟ باید بگوییم روح حقیقى مسجد که همه زیبایى‏ها را در خود دارد، هنوز در معرض دید جوانان قرار نگرفته است. روش‏هاى جذاب در ایجاد گرایش به کار گرفته نشده و با گذشت بیش از بیست سال از انقلاب کانون‏هاى دینى و به ویژه مسجد متناسب با نیازهاى دینى نسل نوجوان و جوان قدم بر نداشته‏اند. اما متأسفانه ما عادت کرده‏ایم که در ناکامى‏هاى خود بلافاصله مخاطب را متهم کنیم و به تبرئه خویش بپردازیم.

در این پاسخ سعى شده است راه‏هاى جذب جوانان به مسجد مورد بررسى قرار گیرد و عوامل و زمینه‏هاى آسیب زایى که سبب فاصله گرفتن نسل جوان از مسجد و بى رغبتى نسبت به حضور فعال و پر شور آنان مى‏گردد شناسایى شود.
مسجد بى گمان به عنوان سنگرى که از آغاز بناى آن تاکنون داراى نقش فرهنگى و آموزشى و تربیتى بوده است نمى‏تواند در خصوص نسل جوان و پرسش گر، ساکت و بى برنامه باشد واز آن طرف، جوان آرمان خواه و زیبا طلب که تشنه مذهب و عواطف دینى است نمى‏تواند نسبت به این مکان مقدس بى توجه باشد اما تمهیداتى لازم است تا بین این دو تعامل و پیوندى مستحکم ایجاد نماید.

مهم‏ترین عوامل ایجاد پیوند میان مسجد و جوان عبارتند از:
1 - ایجاد ارتباط عاطفى بین خانه و مسجد:
خانواده به عنوان نخستین کانون تعلیم وتربیت نقش عمده‏اى در برقرارى ارتباط جوان با مساجد دارد. بسیارى از کارهاى ناپسند تا به صورت عادت در نیاید در اجتماع انجام نمى‏گیرد. امام على(ع) یکى از روش‏هاى تربیتى را عادت مى‏داند که از آن به عنوان طبیعت دوم یاد مى‏کند. و مى‏فرماید: »عود نفسک فعل المکارم و تحمّل اعباء المغارم تشرف؛ (1) نفسک و تعمر آخرک و یکثر حامدوک؛ نفس خود را به امور نیک عادت دهید تا شرافت یابید و آخرت خود را آباد کنید و ستایش کنندگان راافزایش دهید(2).
بر این اساس اسلام سفارش مى‏کند فرزندان را از کودکى به نماز و روزه عادت دهید تا تقید به فرائض در بزرگسالى بر آنان دشوار نگردد.(3)

2 - ایجاد ارتباط عاطفى بین مدرسه و مسجد:
مدرسه به عنوان خانه دوم مى‏تواند پل ارتباطى بین جوان و مسجد باشد. جوانان ما بیش‏تر اوقات خود را با محیط مدرسه و با تماس و گفتگو با مربیان مى‏گذرانند و بدیهى است که گفتار و کردار آنان تأثیر بیش‏ترى دارد. از این فرصت باید استفاده کرد وتفکیک ناخواسته میان تعلیم و تربیت را از بین برد مراکز آموزشگاهى نباید تنها دغدغه خود را آموزش و تدریس بدانند. متأسفانه امروز درمراکز آموزشى دو مقدمه آموزش و پرورش از یکدیگر جدا شده و افراد خاصى خود را موظف به تربیت دینى نوجوانان و جوانان مى‏دانند از این رو در مدارسى که نماز جماعت اقامه مى‏شود در نمازخانه فقط مربیان پرورشى و معلمان دینى حضور مى‏یابند و دیگر معلمان حضور کم رنگ دارند. آیا معلمان ریاضى، انگلیسى، ورزش، فارسى و غیره در قبال تربیت دینى دانش‏آموزان وظیفه‏اى ندارند؟ اگر معلم ریاضى در کنار دانش‏آموزان در نماز جماعت حضور یابد قطعاً اثر او به مراتب بیش از مربیان پرورشى خواهد بود. از سوى دیگر متصدیان امور مساجد باید رابطه خود را با مدرسه تقویت نمایند.
اگر در جشن مدرسه، شیرینى به شکل بسته‏بندى شده و به نام مسجد به دانش‏آموزان داده شود چه تأثیرى خواهد داشت؟ اگر امام جماعت و هیئت امناى مسجد در مراسم مدرسه شرکت کنند چه فضاى مناسبى ساخته خواهد شد؟ از این طریق مى‏توان موانع میان مسجد و مدرسه را از پیش رو برداشت و تعادل طرفین برقرار کرد.

3 - ایجاد ارتباط عاطفى بین مسجد و جوان:
جوان، موجودى است عاطفى، زود رنج و شکننده. اگر با جوانان با صداقت و احترام برخورد شود به سهولت مى‏توان در این دوره از حیات در عمق دل و صفاى قلب او نفوذ کرد. پیامبر اکرم(ص) توصیه فرموده ‏اند: »علیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة ان اللَّه بعثنى بشیراً و نذیراً محالفنى الشبان و خالفنى الشیوخ؛ بر شما باد به جوانان که قلب آنان رقیق‏تر و آمده پذیرش خیر است. وقتى خداون مرا براى انذار و بشارت مردم مبعوث کرد سالخورده‏ها با من مخالفت کردند اما جوانان با من پیمان بستند».(4)
لازم نیست شعائر دینى و تکالیف شرعى را بر جوانان تحمیل کرد که این کار عکس العمل منفى دارد بلکه کافى است کانون مذهبى را به صورت جذاب، عرضه نمود و فضاى صمیمى و خوشایندى را فراهم کرد. و در کنار هدایت بر همدلى تأکید ورزید. براى توفیق در ارتباط بین مسجد و جوان باید به همدلى برسیم. وقتى جوان احساس کند تنها از او گوش انتظار داریم چیزى به نام پذیرش اتفاق نمى‏افتد. ما معمولاً در نصیحت کردن قهرمانیم اما در همدلى واقعاً کم مى‏آوریم و به همین دلیل پل‏هاى ارتباط را مى‏شکنیم.

همدلى نیازمند چند مسأله است:
1 - درک جوان:
واقعیت آن است که دوره جوانى اقتضائات خاص خود را دارد. جوانان به دلیل ناپختگى کم تجربگى، احساسات شدید و مشکلات بلوغ به طور طبیعى، خطاپذیرند و از طرفى روحیه استقلال‏ طلبى و ستیزه جویى زمینه چالش‏ها و تضادها را در میان این قشر و بزرگ‏ترها به وجود مى‏آورد نحوه برخود با مسائل جوانان بسیار ظریف و حساس مى‏باشد، بسیارى از دست اندرکاران کانون‏هاى دینى و مساجد، بدون توجه کافى به واقعیات دوران نوجوانى و جوانى و مشکلات ویژه آنان، اقدام به واکنش‏هاى تند و افراطى مى‏کنند و چه بسا یک یا دو برخورد ناسنجیده و ناصواب براى همیشه جوانان را از مساجد و عرصه تربیت دینى دورگرداند.
استاد مطهرى داستانى را نقل مى‏کند که گویا این حقیقت است و مى‏گوید: شخصى که به مسجد مى‏آمد و نماز جماعتش ترک نمى‏شد توسط یکى از مقدسین مورد عتاب قرار مى‏گیرد که اگر مسمانى چرا ریشت را این طور کرده‏اى؟ او از همان جا سجاده را بر مى‏دارد و مى‏گوید این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان رفت که رفت.(5)
آنان که منادیان و ناشران فرهنگ نمازند باید راه‏هاى ارتباط با جوانان را شناسایى کنند و از روش‏هاى کارآمد استفاده نمایند و خودرا جاى جوان بگذارند وتوقع بیش از حد از او نداشته باشند خوشبختانه دین واقع بین اسلام به نکات دقیقى پرداخته که بسیار کارگشا است. وقتى امام على(ع) با خدمت کارش قنبر براى خرید لباس به بازار رفتند و دو پیراهن دو درهمى و سه درهمى خریدارى نمودند امام(ع) پیراهن سه درهمى را به قنبر دادند. قنبر گفت: شما به آن سزاوارترى چون شما بالاى منبر مى‏روى و خطبه مى‏خوانى، امام(ع) در پاسخ فرمود: »انت شاب و لک شره الشباب؛ تو جوان هستى و میل جوانى دارى».(6)
در حدیث فوق امام(ع) این درس را به همگان داده است که جوان را درک کنند و روحیه او را در نظر گیرند.

2 - انعطاف‏ پذیرى:
همدلى بدون انعطاف‏پذیرى ممکن نیست. جوان به حکم جوان بودن در معرض خطا و لغزش است. از این رو امام على(ع) مى‏فرماید: »جهل الشباب معذور و علمه محقور؛ نادانى جوان غیر قابل ملامت و علم او محدود واندک است«. خداوند به پیامبر رحمتش مى‏فرماید: »و لو کنت فظاً.(7)
غلیظ القلب لا نفضوا من حولک؛ اگر سخت دل و ترش روى بودى همه از تو دور تو پراکنده مى‏شوند«. مسؤلان مساجد باید با تحمل و بردبارى و انعطاف‏پذیرى، با جوانان بزرگوارانه (برخورد کنند و چون پدرى دلسوز دست نوازش بر سر فرزندان خود بکشند و »ارتباط عاطفى« را بر ارتباط دستورى و خشک مقدم دارند. روان شناسان معتقدند نخستین امرى که بر اثر پیوندهاى معنوى یا معنایى و دوستى مى‏شکفد محبت است و محبت در ابتداى امر مستقل و فراگیراست. (9)

3 - جوان گرایى:
معمولاً جوان از جوان بهتر و زودتر مى‏پذیرد. در دو جوان به دلیل نزدیک بودن جهان احساسى وعاطفى و روحى، تفهیم و تفاهم سریع‏تر اتفاق مى‏افتد. در حال حاظر ائمه جماعت بسیارى از مساجد کهنسال‏اند و با دنیاى جوان بیگانه‏اند هر چند در این میان، پیران خوش اندیش و جوان دل وجود دارند که توانایى فوق العاده‏اى در جذب جوانان دارنداما باید به یک جوان گرایى در مساجد برسیم.
بعضى از جوانان، عدم امکان ارتباط با امام جماعت سالمند را دلیل اجتناب از نماز جماعت و عدم حضور در مساجد مى‏دانند و به تجربه دیده شده مساجدى که امام جماعت جوان و پرشورى دارد در جذب جوانان موفق‏تر بوده ‏اند.
در این رابطه لازم است تحولى در سیستم مدیریتى مساجد به وقوع پیوندد و فرهنگ جوان گرایى در اداره مساجد نهادینه گردد و جوانان در کنار سالمندان در هیئت امناى مساجد راه یابند.

4 - زیبا سازى مساجد:
یکى از راه‏هاى استحکام پیوند جوانان با مساجد، زیبا ساختن مساجد و کانون‏هاى دینى است. مساجد از همان سردر تا درون مسجد (صحن، محراب، فضا، دیوارها و غیره) باید آراسته و پیراسته و جوان پسند باشد واز جاذبه ‏هاى هنرى و علمى در پیشانى مسجد استفاده شود. پاکیزگى، طراوت و زیبایى مسجد، در جذب جوانان بسیار مؤثر است. بعضى از دانش‏آموزان، بوى بد، فضاى تنگ نمازخانه، فرش‏ها و موکت‏هاى آلوده را باعث بى رغبتى به نماز مى‏دانند.

5 - فعال کردن مساجد:
براى حضور جوانان در مساجد، لازم است، مساجد را از انحصار به نماز، خارج کرد، جوان عنصرى فعال و پرشور است و به دنبال کانونى فراگیر و خودجوش مى‏باشد. مطالعه عصر نبوى نشان مى‏دهد که مسجد، پایگاه تصمیم‏گیرى اجتماعى، نظامى، سیاسى، عبادى و فرهنگى بوده است. در این صورت مسجد یک مجتمع مى‏باشد که جوانان را با سلایق مختلف در خود جمع کرده است. اگر در دوران دفاع مقدس ما شاهد حضور چشمگیر جوانان در مساجد بودیم یکى از دلائلش فعال بودن در زمینه‏هاى عبادى، نظامى و فرهنگى بوده است.
اگر امکانات هنرى، ورزشى، نمایشى، کتابخانه در کنار مسجد به عنوان جزئى از پیکره مسجد محسوب شود جوانان به مسجد راغب‏تر خواهند شد. با کمال تأسف دنیاى الحاد در مسیر خود با ظواهرى زیبا از روش‏هاى نو و از تمامى امکانات استفاده مى‏کنند ولى ما تنها به روش‏هاى سنتى اکتفا کرده‏ایم و از همه ظرفیت‏ها استفاده نمى‏کنیم.
قرآن کریم به کاربرد هنر در القا و تغییر افکار اشاره کرده و مى‏فرماید: سامرى دشمن موسى(ع) با زر و زیور، گوساله‏اى ساخت که صدایى شگفت داشت و آن را خداى موسى معرفى کرد و به این صورت پیروان موسى(ع) را به انحراف کشاند. (10)
چرا ما براى هدایت مردم از شیوه‏هاى هنرى مثل فیلم، کارتون، تئاتر، نقاشى، گرافیک، مسابقه و غیره استفاده نکنیم؟

6 - بهبود شیوه‏ هاى پیام رسانى دینى:
متأسفانه در روش‏هاى تبلیغى و جذب جوانان، بیش‏تر از روش‏هاى کلیشهاى و تکرارى و به صورت مستقیم استفاده مى‏کنیم و همین امر در بى علاقگى و گریز جوانان از نماز جواعت مؤثر بوده است.
در برخى تحقیقات به ویژه تحقیقاتى که در آموزش و پرورش انجام پذیرفته است یکى از دلایل گریز دانش‏آموزان از نماز جماعت، سخنرانى‏هاى طولانى و تکرارى مطرح شده است. ما(11).
هندسه گفتن با جوانان را به خوبى نمى‏دانیم و یا رعایت نمى‏کنیم. پر گویى، مکرر گویى و ارتباط مستقیم آمرانه و دستورى باعث دلزدگى و نفرت و دین گریزى جوانان مى‏شود. در یک نظر سنجى از دانش‏آموزان که در مورد منابع کسب اطلاعات درباره زندگى حضرت على(ع) صورت گرفته است معلوم گردید که سریال امام على(ع) که از تلویزیون پخش شد بالاترین نمره 4/35 ولى سخنان روحانیون کم‏ترین نمره (2/43) را به خود اختصاص داده است و این موضوع، نگرش منفى جوانان نسبت به روش متعارف تبلیغ دینى را مى‏رساند و ثابت مى‏کند که دانش‏آموزان به طور کلى، حوصله و علاقه کم‏ترى براى شنیدن سخنان یا خواندن مطالب دارند.

ما در عصر ابتکارات و خلاقیت‏ها به سر مى‏بریم هر روز شیوه‏هاى جدید اطلاع رسانى و تبلیغاتى ابداع مى‏شود ولى آیا شیوه‏هاى پیام رسانى در عرصه دین و معارف دینى شیوه‏هاى کارآمد و به روز است؟ بى شک منبر و وعظ و خطابه یکى از شیوه‏هاى اصیل و مؤثر تبلیغ دینى است ولى آیااین روش در همه جا و براى همه اقشار جامعه مفید است؟ آیا ائمه جماعات مساجد به غیر از سخنرانى، روش دیگرى را آزموده‏اند؟ باتوجه به تجارب سودمند مبلغان در سال‏هاى اخیر در به کارگیرى از گفتگوى مستقیم دو نفرى و به اصطلاح تبلیغ چهره به چهره و رفیق شدن و اظهار همدردى کردن بانسل جوان وقت آن رسیده که در سطح وسیع از این تجربه ارزش‏مند استفاده گردد و ائمه جماعات مساجد با اتخاذ روش ابتکارى خود، مجالس رادر خانه‏ها به صورت پرسش و پاسخ و هدایت غیر مستقیم برگزار نمایند.

یکى از رموز موفقیت روحانیون در جبهه‏ هاى حق علیه باطل در سال‏هاى دفاع مقدس در همین امر نهفته است روحانى با رزمندگان نشست و برخاست داشت در کنار آن‏ها غذا مى‏خورد، استراحت مى‏کرد، در غم و شادى‏هاى آنان شریک بود و از میهن اسلامى دفاع مى‏نمود و در وقت نماز، به عبادت مى‏پرداخت، از این رو رزمنده به محض شنیدن صداى اذان با رغبت و عشق به نمازخانه‏ها روى مى‏آوردند و نداى وحدت سرمى‏دادند.

7 - عمل گرایى:
روابط جوان با مسجد تا حد زیادى بستگى به نوع برخورد و رفتار امام جماعت و الگوهاى جامعه‏دارد.
جوانان حساس و زود شکن هستند. رؤیت فاصله میان گفتن و بودن در جامعه، زمینه گریز جوانان را فراهم مى‏کند. آن‏ها کم‏تر مى‏توانند به تحلیل عمیق بپردازند، از این رو زود قضاوت و حکم صادر مى‏کنند.
توصیه‏هاى کلامى در صورتى که با رعایت نکات روان شناختى انجام گیرد تأثیرى بسزا خواهد داشت ولى عدم هماهنگى میان قول و فعل، پند و اندرز مربیان را بى اعتبار مى‏کند. امام صادق (ع) مى‏فرماید: هرگاه شخص عالم به مقتضاى علم خویش عمل نکند اثر موعظه‏اش هم چون آب باران بر روى سنگ صاف از قلب‏هاى مردم محو خواهد شد. امام على(ع) نیز مى‏فرماید(12).
کسى که خود را پیشواى مردم قرار مى‏دهد پیش از آن که به آموزش دیگران بپردازد باید خود را آموزش دهد و نیز باید تربیت کردار او بر تربیت گفتارش پیشى داشته باشد. استاد مطهرى(13).
مى‏گوید: این خود یک غفلت و اشتباه بزرگى است امروز در اجتماع ما که براى گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله بیش از اندازه ارزش قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم. در حقیقت از زبان اعجاز مى‏خواهیم. (14)
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویى به عمل کار بر آید به سخندانى نیست
فرزندان ما بیش از آن که به گفتار ما نظر افکنند اعمال ما را زیر نظر مى‏گیرند که گفته ‏اند: بچه‏ هاى ما آن گونه مى‏شوند که ما هستیم نه آن گونه که مى‏خواهیم باشند. (15)

یکى از پیامدهاى تضاد در گفتار و رفتار مبلغان دینى و متصدیانامور مساجد، ایجاد تنفر در بین جوانان است در روان‏شناسى ثابت شده است که بخش زیادى از یادگیرى انسان از راه چشم صورت مى‏گیرد. استاد مطهرى مى‏گوید: هیچ چیز بشر را بیش‏تر از عمل تحت تأثیر قرار نمى‏دهد شما مى‏بینید مردم از انبیاء و اولیا زیاد پیروى مى‏کنند ولى از حکما و فلاسفه آن قدر پیروى نمى‏کنند چرا؟ براى این که فلاسفه فقط مى‏گویند، فقط مکتب دارند، فقط تئورى مى‏دهند... ولى انبیا و اولیا تنها تئورى و فرضیه ندارند عمل هم دارند آن چه مى‏گویند اول عمل مى‏کنند حتى این طور
نیست که اول بگویند بعد عمل کنند اول عمل مى‏کنند بعد مى‏گویند، وقتى انسان بعد ا زآن که خودش عمل کرد گفت آن گفته اثرش چندین برابر است.(16)

بسیار اتفاق افتاده وقتى از جوانان مى‏پرسیم چرا به مسجد نمى‏روى؟ مى‏گویند فلان مسجدى نماز جماعتش ترک نمى‏شود ولى در عمل فلان کار را مى‏کند. او انتظار چنین رفتارى را از الگوهاى جامعه ندارد. از این رو نسبت به همه چیز بدبین و بى اعتماد مى‏شود.در شرایط که جوان به الگو گرایى و همانند سازى توجه خاص دارد باید روى کرد تازه‏اى به این مقوله ارزش‏مند صورت گیرد و الگوهایى متناسب با فرهنگ دینى به شکل جوان معرفى گردد و در دو بخش، سخت‏افزارى و نرم‏افزارى شکل و محتواى مساجد، تغییر اساسى به وجود آید تا در تعامل جوان و مساجد، شاهد خیزشى همه جانبه باشیم.

8 - پاسخ گویى به پرسش‏هاى دینى جوانان:
یکى از راه‏هاى استحکام پیوند میان مسجد و جوان، رفع نیاز فکرى و معنوى جوانان مى‏باشد. جوانان ذهن خلاق و جستجو گرى دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مسائل و پاسخ گویى به شبهات‏اند. علاوه بر آن امروز شبهه افکنى در حوزه فرهنگ دینى یکى از پر خطرترین جلوه‏هاى تهاجم فرهنگى در عرصه تربیت دینى است این شبهات به قول استاد مطهرى، گذرگاه خوبى هستند اما عدم پاسخ گویى به آن‏ها موجب تزلزل در عقاید واندیشه‏هاى دینى آنان مى‏گردد و پایه‏هاى تربیت دینى را سست مى‏گرداند.

جوان اگر احساس کند که مسجد محلى براى پاسخ گویى به سؤالات اوست و در آن شخصیت ارزش‏مند و فرهیخته‏اى است که درد او را درک مى‏کند، خواه ناخواه به سمت و سوى او متمایل مى‏گردد و دیگران رانیز با خود همراه مى‏سازد. استاد مطهرى مى‏گوید: ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنانیست چرا در مدرسه‏ها قرآن یاد نمى‏گیرند حتى به دانشگاه هم که مى‏روند از خواندن قرآن عاجزند البته جاى تأسف است که این طور است اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامى در این راه کرده‏ایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایى کامل داشته باشد؟ قرآن از مؤمنان مى‏خواهد که سخنانشان محکم و استوار باشد »قولوا قولاًسدیاً؛(17) این نکته در تربیت دینى و جذب جوانان بسیار مهم و حیاتى است که سخنان مربى باید(18) .
همچون سدى محکم جلوى امواج مختلف مقاوم باشد.

9 - پیوند مسجد با زندگى جوان:
اگر مساجد از خاصیت تک بعدى (معنوى گرایى) به سوى چند بعدى شدن سوق داده شود و اقدام عملى در جهت نیازهاى فردى و اجتماعى نسل جوان بردارد قطعاً در جذب جوانان موفق خواهد بود.
وجود برخى مشکلات زمینه ساز انحراف و بى رغبتى به دین یا کانون‏هاى دینى است. بیکارى، عدم ازدواج و عدم تأمین معیشتى زمینه دین گریزى و سستى نسل جوان را فراهم مى‏سازد. از جوانى که در آتش غریزه جنسى مى‏سوزد و بر اثر بى کارى و عدم امید به آینده سر از یأس و ناامیدى در مى‏آورد و مأمنى براى حل مشکلات خودنمى یابد چگونه انتظار رغبت به نماز و دین مدارى از او مى‏توان داشت. دین خردگرا و حکمت مدار اسلام در کنار مسایل معنوى بر مسایل مادى و اقتصادى نیز تأکید مى‏کند و فقر را مایه کفر معرفى مى‏کند چنان که از پیامبر (ص) نقل است که فرمود: کاد الفقر ان یکون کفراً؛ رهبران دینى و الگوهاى جامعه باید خود را با مشکلات(19).

جوانان درگیر کنند و در حد امکان در حل آن بکوشند تا از این طریق پیوند عاطفى برقرار گردد. مردم دل به کسى مى‏دهند و خانه دل را حریم کسانى مى‏سازند که با درد و رنج آنان آشنا و با غم هایشان محرم و در راه خدمت به آنان کوشا باشند.
در این راستا پیشنهاد مى‏شود در مساجد ستاد رفع مشکلات جوانان تأسیس گردد و معتمدین محل از اهل مسجد در سامان دهى معیشت جوانان، کاریابى، آسان سازى ازدواج و غیره مشارکت نمایند.
پس بیائیم در نگرش و روش خود به دو مقوله ارزش‏مند مسجد و جوان تجدید نظر نماییم و بین این دو علقه‏اى ناگسستنى برقرار سازیم.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها
1 - غرر الحکم، ج 1، ص 185.
2 - همان، ج 4، ص 329.
3 - وسائل الشیعه، ج 7، ص 168.
4 - محجة البیضاء، ج 3، ص 122.
5 - استاد مطهرى، حماسه حسینى، ج 2، ص 101.
6 - بحار الانوار، ج 100، ص 93، چاپ بیروت.
7 - غرر الحکم، ج 3، ص 367.
8 - آل عمران(3)، آیه 159.
9 - دکتر محسنى، دکتر دادستان، روان‏شناسى رشد، ص 153.
10 - طه ، آیه 88.
11 - پیوند، ش 243، ص 32.
12 - اصول کافى، ج 1، ص 44.
13 - نهج البلاغه، قصار 70.
14 - استاد مطهرى، ده گفتار، ص 67.
15 - پیوند، ش 244، ص 50.
16 - استاد مطهرى، حماسه حسینى، ج 2، ص 106.
17 - مطهرى، ده گفتار، ص 189.
18 - احزاب ، آیه 70.
19 - اصول کافى، ج 2، ص 310.

نماز دواى تکبر

نماز، بزرگترین عبادت و مهم‌ترین سفارش همه انبیاست.
لقمان، پسرش را به نماز توصیه مى‌‌کند.
حضرت عیسى در گهواره مى‌گوید: خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز را نور چشم خود مى‌داند. “قره عینى فى الصلاه”
نماز، فریضه‌اى است که خدا را به یاد انسان مى‌آورد. و پیمان خدا با مردم است. نماز، سیماى مکتب است. “الصلوه وجه دینکم” نماز، دواى تکبر است. “والصلاه تنزیها عن الکبر”
وسیله تشکر و سپاس از نعمت‌هاى الهى است، عمود و پایه دین، کلید بهشت، وسیله آزمایش و شناخت مردم و محو‌کننده‌ گناهان، و پاک کننده دل و جان آدمى است. نماز روزى پنج نوبت، با حفظ شرایط کامل نماز، در پیشگاه خدا ایستادن و نعمت‌هاى او را یاد کردن واز او حاجت و نیاز خواستن، همچون شستشو در نهر آبى است که آلودگى‌ها را مى‌زداید. نماز، اولین سوال در قیامت است، که اگر پذیرفته نشود، کارهاى دیگر هم مقبول نیست.
نماز، تنها عبادتى است که در هیچ حال از انسان ساقط نمى‌شود حتى در میدان جنگ و در شرایط اضطرار، بیمارى و ...
نماز، اعلام بندگى در برابر خدا و زیر بار نرفتن در مقابل طاغوت‌ها و ستمگران است.
نماز، زنده نگه‌ داشتن آئین توحیدى حضرت ابراهیم، و سنت رسول الله و مکتب حسین بن على علیهما السلام است.
نماز، براى عاشقان خدا، شیرین ولى براى منافقان، تلخ و سنگین است: “و انها لکبیره الا على الخشعین”
نماز، کوبنده شیطان و مایوس کننده اوست. حضور در برابر آفریدگار است.
نماز هماهنگى با همه ذرات عالم است. جهان، محراب وسیعى است که همه کائنات، در آن به تسبیح و سجود در برابر خدا مشغول‌اند. به نماز ایستادن، همراهى با همه آفریده‌ها و فرشتگان در پرستش و ذکر پروردگار است.
در اهمیت نماز، همین بس که على علیه السلام در میدان نبرد صفین، وامام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا دست از جنگ کشیدند و به عشق الهی، به نماز ایستادند. شخصى به حضرت على علیه‌السلام ایراد گرفت، امام فرمود: ما براى همین مى‌جنگیم تا مردم، اهل نماز باشند. به سیدالشهدا، در زیارتنامه‌اش خطاب مى‌کنیم: گواهى مى‌دهم که تو نماز را بر پا داشتی. “اشهد انک قد اقمت الصلوه...” در مشکلات و اضطراب‌ها، یاد خداى بزرگ و استمداد از او، آرام بخش‌ دل‌ها و راه‌گشاى انسان درسختى‌هاست و تکیه‌گاهى است که مومنان به خدا دارند. از این رو قرآن دستور مى‌دهد که به وسیله “صبر” و “نماز” از خداوند یارى بطلبید. “واستعینوا بالصبر و الصلوه”
امام صادق علیه السلام در واپسین دم زندگى خویش، همه بستگان را جمع کرد و در وصیت خویش به آنان، اهمیت نماز را یادآور شد و فرمود: هر که نماز را سبک بشمارد، از شفاعت ما محروم است.
مرز میان اسلام و کفر، ترک عمدى نماز است. چگونه مسلمانى است آن که رابطه خود با خدا را بریده و از نماز روى برتافته است.
رسول خدا فرمود: “من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر” هر که عمدا نماز را ترک کند، کفر ورزیده است.
و در کلام علوى مى‌خوانیم که فرمود: “من ضیع الصلوه فهو لغیرها اضیع” کسانى که نماز را سبک شمارند و آن را تباه و ضایع سازند، غیر نماز را بیشتر ضایع خواهند ساخت.
نماز، موقعیتى است که باید در آن به خدا توجه داشت نه دیگری، و هر چه را از نظر دور داشت مگر خدا را. باید خداى را زنده و حاضر و ناظر بدانیم و احساس حضور در برابر آن خالق عظیم را در خویش، زنده نگاهداریم. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرموده است: همین که انسان در نماز به غیر خدا توجه مى‌کند، خداوند به او خطاب مى‌‌کند: به چه کسى توجه مى‌کنی؟ آیا پروردگارى جز من سراغ داری؟
آیا جز من، مراقب و ناظرى در کار است؟
آیا به بخشنده‌اى جز من دل بسته‌اى ...؟
اگر توجه به من داشته باشی، من و فرشتگانم به تو توجه خواهیم کرد و ...

نماز، سپاس نعمت
انسان، اسیر محبت دیگران است و نعمت و نیکی، انسان را به مقام سپاس و تشکر مى‌کشد. اگر کسى نعمتى به ما بخشید و احسانى در حق ما کرد، با زبان و عمل، سپاسگزار او مى‌شویم. ما بنده خداییم و غرق در نعمت‌‌هاى او، پس در هر نفسی، نه یک نعمت بلکه صدها نعمت موجود است و در این نعمت‌ها نه یک شکر، بلکه هزاران شکر لازم است. کافى است که اندکى چشم بصیرت بگشاییم و ببینیم لطف و فضل خدا را درباره خودمان، آن گاه خواهى نخواهى سپاس او خواهیم گفت. نماز، نوعى سپاس از نعمت‌هاى فراوان و بى‌شمار اوست.
خداوند، به ما هستى بخشید. آنچه براى زندگى مادى و معنوى لازم داشتیم، عطا کرد. هوش و عقل و استعدادمان داد. قطرات باران، برگ درختان، ماهیان دریا، پرندگان آسمان، نورخورشید و هدایت عقل و ولایت پاکان و راهنمایى وجدان را جهت سعادت ما ارزانى داشت. اعضایى متناسب، قوایى مفید، مربیانى دلسوز، طبیعتى رام و مسخر براى ما قرار داد، تا با او بیشتر آشنا باشیم. اگر لب ما نرم نبود، توان سخن گفتن نداشتیم. اگر انگشت شست نداشتیم، حتى دکمه یقه خود را نمى‌توانستیم ببندیم.
اگر آب‌ها، شور و تلخ بود، درختان نمى‌رویید. اگر زمین جاذبه نداشت، اگر فاصله خورشید به ما نزدیک‌تر بود، اگر هنگام تولد، مکیدن را نمى‌دانستیم، اگر قدرت نطق و گویایى نداشتیم، اگر چشم‌مان نابینا بود، اگر از موهبت عقل بى‌بهره بودیم... و هزاران اگر دیگر. به تعبیر قرآن، نعمت‌هاى الهی، قابل شمارش نیست. آیا این همه نعمت، تشکر لازم ندارد، آیا بى‌انصافى و حق ناشناسى نیست که انسان، غرق نعمت‌هاى خدا باشد ولى حالت سپاس به درگاه صاحب نعمت نداشته باشد؟
نماز، تشکر از خداست که ولى نعمت ماست، هر چه داریم از اوست. البته این سپاس، براى خدا سودى ندارد، بلکه براى خودمان مفید است و نشان معرفت ماست. همچنان که تشکر یک دانش‌آموز از معلم، بیانگر کمال و رشد فکرى اوست و از تشکر او چیزى عاید معلم نمى‌شود. چه غافل‌اند، آنان که بر سر سفره نعمت خدا، عمرى مى‌نشینند و یک بار هم به شکرانه این موهبت‌ها در آستان آن خداى متعال، پیشانى عبودیت و سجده شکر بر زمین نمى‌گذارند!

ادب و آداب نماز
حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار، دلى پاک مى‌خواهد و نیتى خالص، زندگى و رفتارى خداپسندانه مى‌طلبد و معرفتى عمیق و بصیرتى مکتبی. زبانى دور از گناه مى‌خواهد و چهره‌اى نیالوده به نافرمانى معبود. توجه و حضور قلب در نماز، ادب لازم در این عبادت والاست. امام صادق علیه السلام فرمود: هنگام نماز از دنیا و آنچه در آن است مایوس شو، تمام هدف و توجهت به خدا باشد و یاد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى‌گیری. رعایت آداب ظاهرى و باطنى شرایط صحت و قبول و کمال، عمل را مطلوب خدا مى‌سازد و نماز را شایسته صعود به درگاه خدا مى‌سازد.

منبع:روزنامه رسالت