عواطف جوشان، آرمان خواهى، شور و نشاط و زیبا طلبى، فضاى زندگى جوان را پر کرده است از سوى دیگر مسجد به عنوان مهمترین کانون مذهبى، زیبایى خود را دارد. صداى رساى مؤذن، محراب جذاب و معنویت مسجد هر صاحب دلى را به خود جلب مىنماید سخن بر سر این است که چگونه مىتوان میان جوانى و مسجد و به بیان دیگر میان دو زیبایى، پیوند و یگانگى آفرید.
پرسش جدى این است که چرا در نسلى که به دلیل »زیبا جویى« نمىتواند از کنار زیبایى روح (مسجد و نماز) ساده بگذرد، اقبال و استقبال و نشاط براى برپایى نماز در مسجد نمىبینیم؟ باید بگوییم روح حقیقى مسجد که همه زیبایىها را در خود دارد، هنوز در معرض دید جوانان قرار نگرفته است. روشهاى جذاب در ایجاد گرایش به کار گرفته نشده و با گذشت بیش از بیست سال از انقلاب کانونهاى دینى و به ویژه مسجد متناسب با نیازهاى دینى نسل نوجوان و جوان قدم بر نداشتهاند. اما متأسفانه ما عادت کردهایم که در ناکامىهاى خود بلافاصله مخاطب را متهم کنیم و به تبرئه خویش بپردازیم.
در این پاسخ سعى شده است راههاى جذب جوانان به مسجد مورد بررسى قرار گیرد و عوامل و زمینههاى آسیب زایى که سبب فاصله گرفتن نسل جوان از مسجد و بى رغبتى نسبت به حضور فعال و پر شور آنان مىگردد شناسایى شود.
مسجد بى گمان به عنوان سنگرى که از آغاز بناى آن تاکنون داراى نقش فرهنگى و آموزشى و تربیتى بوده است نمىتواند در خصوص نسل جوان و پرسش گر، ساکت و بى برنامه باشد واز آن طرف، جوان آرمان خواه و زیبا طلب که تشنه مذهب و عواطف دینى است نمىتواند نسبت به این مکان مقدس بى توجه باشد اما تمهیداتى لازم است تا بین این دو تعامل و پیوندى مستحکم ایجاد نماید.
مهمترین عوامل ایجاد پیوند میان مسجد و جوان عبارتند از:
1 - ایجاد ارتباط عاطفى بین خانه و مسجد:
خانواده به عنوان نخستین کانون تعلیم وتربیت نقش عمدهاى در برقرارى ارتباط جوان با مساجد دارد. بسیارى از کارهاى ناپسند تا به صورت عادت در نیاید در اجتماع انجام نمىگیرد. امام على(ع) یکى از روشهاى تربیتى را عادت مىداند که از آن به عنوان طبیعت دوم یاد مىکند. و مىفرماید: »عود نفسک فعل المکارم و تحمّل اعباء المغارم تشرف؛ (1) نفسک و تعمر آخرک و یکثر حامدوک؛ نفس خود را به امور نیک عادت دهید تا شرافت یابید و آخرت خود را آباد کنید و ستایش کنندگان راافزایش دهید(2).
بر این اساس اسلام سفارش مىکند فرزندان را از کودکى به نماز و روزه عادت دهید تا تقید به فرائض در بزرگسالى بر آنان دشوار نگردد.(3)
2 - ایجاد ارتباط عاطفى بین مدرسه و مسجد:
مدرسه به عنوان خانه دوم مىتواند پل ارتباطى بین جوان و مسجد باشد. جوانان ما بیشتر اوقات خود را با محیط مدرسه و با تماس و گفتگو با مربیان مىگذرانند و بدیهى است که گفتار و کردار آنان تأثیر بیشترى دارد. از این فرصت باید استفاده کرد وتفکیک ناخواسته میان تعلیم و تربیت را از بین برد مراکز آموزشگاهى نباید تنها دغدغه خود را آموزش و تدریس بدانند. متأسفانه امروز درمراکز آموزشى دو مقدمه آموزش و پرورش از یکدیگر جدا شده و افراد خاصى خود را موظف به تربیت دینى نوجوانان و جوانان مىدانند از این رو در مدارسى که نماز جماعت اقامه مىشود در نمازخانه فقط مربیان پرورشى و معلمان دینى حضور مىیابند و دیگر معلمان حضور کم رنگ دارند. آیا معلمان ریاضى، انگلیسى، ورزش، فارسى و غیره در قبال تربیت دینى دانشآموزان وظیفهاى ندارند؟ اگر معلم ریاضى در کنار دانشآموزان در نماز جماعت حضور یابد قطعاً اثر او به مراتب بیش از مربیان پرورشى خواهد بود. از سوى دیگر متصدیان امور مساجد باید رابطه خود را با مدرسه تقویت نمایند.
اگر در جشن مدرسه، شیرینى به شکل بستهبندى شده و به نام مسجد به دانشآموزان داده شود چه تأثیرى خواهد داشت؟ اگر امام جماعت و هیئت امناى مسجد در مراسم مدرسه شرکت کنند چه فضاى مناسبى ساخته خواهد شد؟ از این طریق مىتوان موانع میان مسجد و مدرسه را از پیش رو برداشت و تعادل طرفین برقرار کرد.
3 - ایجاد ارتباط عاطفى بین مسجد و جوان:
جوان، موجودى است عاطفى، زود رنج و شکننده. اگر با جوانان با صداقت و احترام برخورد شود به سهولت مىتوان در این دوره از حیات در عمق دل و صفاى قلب او نفوذ کرد. پیامبر اکرم(ص) توصیه فرموده اند: »علیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة ان اللَّه بعثنى بشیراً و نذیراً محالفنى الشبان و خالفنى الشیوخ؛ بر شما باد به جوانان که قلب آنان رقیقتر و آمده پذیرش خیر است. وقتى خداون مرا براى انذار و بشارت مردم مبعوث کرد سالخوردهها با من مخالفت کردند اما جوانان با من پیمان بستند».(4)
لازم نیست شعائر دینى و تکالیف شرعى را بر جوانان تحمیل کرد که این کار عکس العمل منفى دارد بلکه کافى است کانون مذهبى را به صورت جذاب، عرضه نمود و فضاى صمیمى و خوشایندى را فراهم کرد. و در کنار هدایت بر همدلى تأکید ورزید. براى توفیق در ارتباط بین مسجد و جوان باید به همدلى برسیم. وقتى جوان احساس کند تنها از او گوش انتظار داریم چیزى به نام پذیرش اتفاق نمىافتد. ما معمولاً در نصیحت کردن قهرمانیم اما در همدلى واقعاً کم مىآوریم و به همین دلیل پلهاى ارتباط را مىشکنیم.
همدلى نیازمند چند مسأله است:
1 - درک جوان:
واقعیت آن است که دوره جوانى اقتضائات خاص خود را دارد. جوانان به دلیل ناپختگى کم تجربگى، احساسات شدید و مشکلات بلوغ به طور طبیعى، خطاپذیرند و از طرفى روحیه استقلال طلبى و ستیزه جویى زمینه چالشها و تضادها را در میان این قشر و بزرگترها به وجود مىآورد نحوه برخود با مسائل جوانان بسیار ظریف و حساس مىباشد، بسیارى از دست اندرکاران کانونهاى دینى و مساجد، بدون توجه کافى به واقعیات دوران نوجوانى و جوانى و مشکلات ویژه آنان، اقدام به واکنشهاى تند و افراطى مىکنند و چه بسا یک یا دو برخورد ناسنجیده و ناصواب براى همیشه جوانان را از مساجد و عرصه تربیت دینى دورگرداند.
استاد مطهرى داستانى را نقل مىکند که گویا این حقیقت است و مىگوید: شخصى که به مسجد مىآمد و نماز جماعتش ترک نمىشد توسط یکى از مقدسین مورد عتاب قرار مىگیرد که اگر مسمانى چرا ریشت را این طور کردهاى؟ او از همان جا سجاده را بر مىدارد و مىگوید این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان رفت که رفت.(5)
آنان که منادیان و ناشران فرهنگ نمازند باید راههاى ارتباط با جوانان را شناسایى کنند و از روشهاى کارآمد استفاده نمایند و خودرا جاى جوان بگذارند وتوقع بیش از حد از او نداشته باشند خوشبختانه دین واقع بین اسلام به نکات دقیقى پرداخته که بسیار کارگشا است. وقتى امام على(ع) با خدمت کارش قنبر براى خرید لباس به بازار رفتند و دو پیراهن دو درهمى و سه درهمى خریدارى نمودند امام(ع) پیراهن سه درهمى را به قنبر دادند. قنبر گفت: شما به آن سزاوارترى چون شما بالاى منبر مىروى و خطبه مىخوانى، امام(ع) در پاسخ فرمود: »انت شاب و لک شره الشباب؛ تو جوان هستى و میل جوانى دارى».(6)
در حدیث فوق امام(ع) این درس را به همگان داده است که جوان را درک کنند و روحیه او را در نظر گیرند.
2 - انعطاف پذیرى:
همدلى بدون انعطافپذیرى ممکن نیست. جوان به حکم جوان بودن در معرض خطا و لغزش است. از این رو امام على(ع) مىفرماید: »جهل الشباب معذور و علمه محقور؛ نادانى جوان غیر قابل ملامت و علم او محدود واندک است«. خداوند به پیامبر رحمتش مىفرماید: »و لو کنت فظاً.(7)
غلیظ القلب لا نفضوا من حولک؛ اگر سخت دل و ترش روى بودى همه از تو دور تو پراکنده مىشوند«. مسؤلان مساجد باید با تحمل و بردبارى و انعطافپذیرى، با جوانان بزرگوارانه (برخورد کنند و چون پدرى دلسوز دست نوازش بر سر فرزندان خود بکشند و »ارتباط عاطفى« را بر ارتباط دستورى و خشک مقدم دارند. روان شناسان معتقدند نخستین امرى که بر اثر پیوندهاى معنوى یا معنایى و دوستى مىشکفد محبت است و محبت در ابتداى امر مستقل و فراگیراست. (9)
3 - جوان گرایى:
معمولاً جوان از جوان بهتر و زودتر مىپذیرد. در دو جوان به دلیل نزدیک بودن جهان احساسى وعاطفى و روحى، تفهیم و تفاهم سریعتر اتفاق مىافتد. در حال حاظر ائمه جماعت بسیارى از مساجد کهنسالاند و با دنیاى جوان بیگانهاند هر چند در این میان، پیران خوش اندیش و جوان دل وجود دارند که توانایى فوق العادهاى در جذب جوانان دارنداما باید به یک جوان گرایى در مساجد برسیم.
بعضى از جوانان، عدم امکان ارتباط با امام جماعت سالمند را دلیل اجتناب از نماز جماعت و عدم حضور در مساجد مىدانند و به تجربه دیده شده مساجدى که امام جماعت جوان و پرشورى دارد در جذب جوانان موفقتر بوده اند.
در این رابطه لازم است تحولى در سیستم مدیریتى مساجد به وقوع پیوندد و فرهنگ جوان گرایى در اداره مساجد نهادینه گردد و جوانان در کنار سالمندان در هیئت امناى مساجد راه یابند.
4 - زیبا سازى مساجد:
یکى از راههاى استحکام پیوند جوانان با مساجد، زیبا ساختن مساجد و کانونهاى دینى است. مساجد از همان سردر تا درون مسجد (صحن، محراب، فضا، دیوارها و غیره) باید آراسته و پیراسته و جوان پسند باشد واز جاذبه هاى هنرى و علمى در پیشانى مسجد استفاده شود. پاکیزگى، طراوت و زیبایى مسجد، در جذب جوانان بسیار مؤثر است. بعضى از دانشآموزان، بوى بد، فضاى تنگ نمازخانه، فرشها و موکتهاى آلوده را باعث بى رغبتى به نماز مىدانند.
5 - فعال کردن مساجد:
براى حضور جوانان در مساجد، لازم است، مساجد را از انحصار به نماز، خارج کرد، جوان عنصرى فعال و پرشور است و به دنبال کانونى فراگیر و خودجوش مىباشد. مطالعه عصر نبوى نشان مىدهد که مسجد، پایگاه تصمیمگیرى اجتماعى، نظامى، سیاسى، عبادى و فرهنگى بوده است. در این صورت مسجد یک مجتمع مىباشد که جوانان را با سلایق مختلف در خود جمع کرده است. اگر در دوران دفاع مقدس ما شاهد حضور چشمگیر جوانان در مساجد بودیم یکى از دلائلش فعال بودن در زمینههاى عبادى، نظامى و فرهنگى بوده است.
اگر امکانات هنرى، ورزشى، نمایشى، کتابخانه در کنار مسجد به عنوان جزئى از پیکره مسجد محسوب شود جوانان به مسجد راغبتر خواهند شد. با کمال تأسف دنیاى الحاد در مسیر خود با ظواهرى زیبا از روشهاى نو و از تمامى امکانات استفاده مىکنند ولى ما تنها به روشهاى سنتى اکتفا کردهایم و از همه ظرفیتها استفاده نمىکنیم.
قرآن کریم به کاربرد هنر در القا و تغییر افکار اشاره کرده و مىفرماید: سامرى دشمن موسى(ع) با زر و زیور، گوسالهاى ساخت که صدایى شگفت داشت و آن را خداى موسى معرفى کرد و به این صورت پیروان موسى(ع) را به انحراف کشاند. (10)
چرا ما براى هدایت مردم از شیوههاى هنرى مثل فیلم، کارتون، تئاتر، نقاشى، گرافیک، مسابقه و غیره استفاده نکنیم؟
6 - بهبود شیوه هاى پیام رسانى دینى:
متأسفانه در روشهاى تبلیغى و جذب جوانان، بیشتر از روشهاى کلیشهاى و تکرارى و به صورت مستقیم استفاده مىکنیم و همین امر در بى علاقگى و گریز جوانان از نماز جواعت مؤثر بوده است.
در برخى تحقیقات به ویژه تحقیقاتى که در آموزش و پرورش انجام پذیرفته است یکى از دلایل گریز دانشآموزان از نماز جماعت، سخنرانىهاى طولانى و تکرارى مطرح شده است. ما(11).
هندسه گفتن با جوانان را به خوبى نمىدانیم و یا رعایت نمىکنیم. پر گویى، مکرر گویى و ارتباط مستقیم آمرانه و دستورى باعث دلزدگى و نفرت و دین گریزى جوانان مىشود. در یک نظر سنجى از دانشآموزان که در مورد منابع کسب اطلاعات درباره زندگى حضرت على(ع) صورت گرفته است معلوم گردید که سریال امام على(ع) که از تلویزیون پخش شد بالاترین نمره 4/35 ولى سخنان روحانیون کمترین نمره (2/43) را به خود اختصاص داده است و این موضوع، نگرش منفى جوانان نسبت به روش متعارف تبلیغ دینى را مىرساند و ثابت مىکند که دانشآموزان به طور کلى، حوصله و علاقه کمترى براى شنیدن سخنان یا خواندن مطالب دارند.
ما در عصر ابتکارات و خلاقیتها به سر مىبریم هر روز شیوههاى جدید اطلاع رسانى و تبلیغاتى ابداع مىشود ولى آیا شیوههاى پیام رسانى در عرصه دین و معارف دینى شیوههاى کارآمد و به روز است؟ بى شک منبر و وعظ و خطابه یکى از شیوههاى اصیل و مؤثر تبلیغ دینى است ولى آیااین روش در همه جا و براى همه اقشار جامعه مفید است؟ آیا ائمه جماعات مساجد به غیر از سخنرانى، روش دیگرى را آزمودهاند؟ باتوجه به تجارب سودمند مبلغان در سالهاى اخیر در به کارگیرى از گفتگوى مستقیم دو نفرى و به اصطلاح تبلیغ چهره به چهره و رفیق شدن و اظهار همدردى کردن بانسل جوان وقت آن رسیده که در سطح وسیع از این تجربه ارزشمند استفاده گردد و ائمه جماعات مساجد با اتخاذ روش ابتکارى خود، مجالس رادر خانهها به صورت پرسش و پاسخ و هدایت غیر مستقیم برگزار نمایند.
یکى از رموز موفقیت روحانیون در جبهه هاى حق علیه باطل در سالهاى دفاع مقدس در همین امر نهفته است روحانى با رزمندگان نشست و برخاست داشت در کنار آنها غذا مىخورد، استراحت مىکرد، در غم و شادىهاى آنان شریک بود و از میهن اسلامى دفاع مىنمود و در وقت نماز، به عبادت مىپرداخت، از این رو رزمنده به محض شنیدن صداى اذان با رغبت و عشق به نمازخانهها روى مىآوردند و نداى وحدت سرمىدادند.
7 - عمل گرایى:
روابط جوان با مسجد تا حد زیادى بستگى به نوع برخورد و رفتار امام جماعت و الگوهاى جامعهدارد.
جوانان حساس و زود شکن هستند. رؤیت فاصله میان گفتن و بودن در جامعه، زمینه گریز جوانان را فراهم مىکند. آنها کمتر مىتوانند به تحلیل عمیق بپردازند، از این رو زود قضاوت و حکم صادر مىکنند.
توصیههاى کلامى در صورتى که با رعایت نکات روان شناختى انجام گیرد تأثیرى بسزا خواهد داشت ولى عدم هماهنگى میان قول و فعل، پند و اندرز مربیان را بى اعتبار مىکند. امام صادق (ع) مىفرماید: هرگاه شخص عالم به مقتضاى علم خویش عمل نکند اثر موعظهاش هم چون آب باران بر روى سنگ صاف از قلبهاى مردم محو خواهد شد. امام على(ع) نیز مىفرماید(12).
کسى که خود را پیشواى مردم قرار مىدهد پیش از آن که به آموزش دیگران بپردازد باید خود را آموزش دهد و نیز باید تربیت کردار او بر تربیت گفتارش پیشى داشته باشد. استاد مطهرى(13).
مىگوید: این خود یک غفلت و اشتباه بزرگى است امروز در اجتماع ما که براى گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله بیش از اندازه ارزش قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم. در حقیقت از زبان اعجاز مىخواهیم. (14)
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویى به عمل کار بر آید به سخندانى نیست
فرزندان ما بیش از آن که به گفتار ما نظر افکنند اعمال ما را زیر نظر مىگیرند که گفته اند: بچه هاى ما آن گونه مىشوند که ما هستیم نه آن گونه که مىخواهیم باشند. (15)
یکى از پیامدهاى تضاد در گفتار و رفتار مبلغان دینى و متصدیانامور مساجد، ایجاد تنفر در بین جوانان است در روانشناسى ثابت شده است که بخش زیادى از یادگیرى انسان از راه چشم صورت مىگیرد. استاد مطهرى مىگوید: هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمىدهد شما مىبینید مردم از انبیاء و اولیا زیاد پیروى مىکنند ولى از حکما و فلاسفه آن قدر پیروى نمىکنند چرا؟ براى این که فلاسفه فقط مىگویند، فقط مکتب دارند، فقط تئورى مىدهند... ولى انبیا و اولیا تنها تئورى و فرضیه ندارند عمل هم دارند آن چه مىگویند اول عمل مىکنند حتى این طور
نیست که اول بگویند بعد عمل کنند اول عمل مىکنند بعد مىگویند، وقتى انسان بعد ا زآن که خودش عمل کرد گفت آن گفته اثرش چندین برابر است.(16)
بسیار اتفاق افتاده وقتى از جوانان مىپرسیم چرا به مسجد نمىروى؟ مىگویند فلان مسجدى نماز جماعتش ترک نمىشود ولى در عمل فلان کار را مىکند. او انتظار چنین رفتارى را از الگوهاى جامعه ندارد. از این رو نسبت به همه چیز بدبین و بى اعتماد مىشود.در شرایط که جوان به الگو گرایى و همانند سازى توجه خاص دارد باید روى کرد تازهاى به این مقوله ارزشمند صورت گیرد و الگوهایى متناسب با فرهنگ دینى به شکل جوان معرفى گردد و در دو بخش، سختافزارى و نرمافزارى شکل و محتواى مساجد، تغییر اساسى به وجود آید تا در تعامل جوان و مساجد، شاهد خیزشى همه جانبه باشیم.
8 - پاسخ گویى به پرسشهاى دینى جوانان:
یکى از راههاى استحکام پیوند میان مسجد و جوان، رفع نیاز فکرى و معنوى جوانان مىباشد. جوانان ذهن خلاق و جستجو گرى دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مسائل و پاسخ گویى به شبهاتاند. علاوه بر آن امروز شبهه افکنى در حوزه فرهنگ دینى یکى از پر خطرترین جلوههاى تهاجم فرهنگى در عرصه تربیت دینى است این شبهات به قول استاد مطهرى، گذرگاه خوبى هستند اما عدم پاسخ گویى به آنها موجب تزلزل در عقاید واندیشههاى دینى آنان مىگردد و پایههاى تربیت دینى را سست مىگرداند.
جوان اگر احساس کند که مسجد محلى براى پاسخ گویى به سؤالات اوست و در آن شخصیت ارزشمند و فرهیختهاى است که درد او را درک مىکند، خواه ناخواه به سمت و سوى او متمایل مىگردد و دیگران رانیز با خود همراه مىسازد. استاد مطهرى مىگوید: ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنانیست چرا در مدرسهها قرآن یاد نمىگیرند حتى به دانشگاه هم که مىروند از خواندن قرآن عاجزند البته جاى تأسف است که این طور است اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامى در این راه کردهایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایى کامل داشته باشد؟ قرآن از مؤمنان مىخواهد که سخنانشان محکم و استوار باشد »قولوا قولاًسدیاً؛(17) این نکته در تربیت دینى و جذب جوانان بسیار مهم و حیاتى است که سخنان مربى باید(18) .
همچون سدى محکم جلوى امواج مختلف مقاوم باشد.
9 - پیوند مسجد با زندگى جوان:
اگر مساجد از خاصیت تک بعدى (معنوى گرایى) به سوى چند بعدى شدن سوق داده شود و اقدام عملى در جهت نیازهاى فردى و اجتماعى نسل جوان بردارد قطعاً در جذب جوانان موفق خواهد بود.
وجود برخى مشکلات زمینه ساز انحراف و بى رغبتى به دین یا کانونهاى دینى است. بیکارى، عدم ازدواج و عدم تأمین معیشتى زمینه دین گریزى و سستى نسل جوان را فراهم مىسازد. از جوانى که در آتش غریزه جنسى مىسوزد و بر اثر بى کارى و عدم امید به آینده سر از یأس و ناامیدى در مىآورد و مأمنى براى حل مشکلات خودنمى یابد چگونه انتظار رغبت به نماز و دین مدارى از او مىتوان داشت. دین خردگرا و حکمت مدار اسلام در کنار مسایل معنوى بر مسایل مادى و اقتصادى نیز تأکید مىکند و فقر را مایه کفر معرفى مىکند چنان که از پیامبر (ص) نقل است که فرمود: کاد الفقر ان یکون کفراً؛ رهبران دینى و الگوهاى جامعه باید خود را با مشکلات(19).
جوانان درگیر کنند و در حد امکان در حل آن بکوشند تا از این طریق پیوند عاطفى برقرار گردد. مردم دل به کسى مىدهند و خانه دل را حریم کسانى مىسازند که با درد و رنج آنان آشنا و با غم هایشان محرم و در راه خدمت به آنان کوشا باشند.
در این راستا پیشنهاد مىشود در مساجد ستاد رفع مشکلات جوانان تأسیس گردد و معتمدین محل از اهل مسجد در سامان دهى معیشت جوانان، کاریابى، آسان سازى ازدواج و غیره مشارکت نمایند.
پس بیائیم در نگرش و روش خود به دو مقوله ارزشمند مسجد و جوان تجدید نظر نماییم و بین این دو علقهاى ناگسستنى برقرار سازیم.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها
1 - غرر الحکم، ج 1، ص 185.
2 - همان، ج 4، ص 329.
3 - وسائل الشیعه، ج 7، ص 168.
4 - محجة البیضاء، ج 3، ص 122.
5 - استاد مطهرى، حماسه حسینى، ج 2، ص 101.
6 - بحار الانوار، ج 100، ص 93، چاپ بیروت.
7 - غرر الحکم، ج 3، ص 367.
8 - آل عمران(3)، آیه 159.
9 - دکتر محسنى، دکتر دادستان، روانشناسى رشد، ص 153.
10 - طه ، آیه 88.
11 - پیوند، ش 243، ص 32.
12 - اصول کافى، ج 1، ص 44.
13 - نهج البلاغه، قصار 70.
14 - استاد مطهرى، ده گفتار، ص 67.
15 - پیوند، ش 244، ص 50.
16 - استاد مطهرى، حماسه حسینى، ج 2، ص 106.
17 - مطهرى، ده گفتار، ص 189.
18 - احزاب ، آیه 70.
19 - اصول کافى، ج 2، ص 310.