نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

تفسیر اجمالی سورة حمد در کلام رسول خدا (ص)

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) مـی خـوانیم: خداونـد متعـال چنین فرموده» من سورة حمد را میان خود و بنده ام تقسیم کردم ؛ نیمی از آن برای من ،و نیمی از آن برای بندة من است ، و بندة مـن حـق دارد هـر چـه را مـی خواهـد از مـن بخواهد :   
هنگانی که بنده می گوید :   
» بسْمِ اﷲِ الرحْمنِ الّرّحیمِ« خداوند بزرگ می فرماید: بنده ام به نام من آغاز کـرد ، و بـر من است که کارهای او را به آخر برسانم و در همه حال او را برکت دهم .  و هنگامی که بنده می گوید : » الﹾحَمْدُ ﷲِ رَبِّ الﹾعالﹶمین « خداوند بزرگ می فرماید : بنده ام  مرا حمد و ستایش کرد ، و دانست نعمت هایی را که دارد از ناحیة من است ، و بلاهـا را نیز من از او دور کردم. گواه باشید که من نعمت های سرای آخـرت را بـر نعمـت هـای دنیای او می افزایم ، و به بلاهای آن جهان را نیز از او دفـع مـی کـنم ، همـان گونـه کـه بلاهای دنیا را دفع کردم . و هنگامی  که می گوید: » الرَّ حْمنِ ال ّرّحیمِ« خداوند می فرماید: بنده ام گواهی داد که من رحمان و رحیمم ، گواه باشید که بهرة او را از رحمتم فراوان مـی کـنم ، و سـهم او را از
عطایم افزون می سازم .  
و هنگامی که می گوید: » مالکِ یوْمِ الدّینِ« او می فرماید: گواه باشید همان گونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست ، من در روز حساب حـسابش را آسـان می کنم ، حسناتش را می پذیرم و از سیئاتش صرف نظر می کنم . و هنگامی که می گوید: » اّیاکَ نﹶعُْ بدُ« خداوند بزرگ می فرماید: بنده ام راست می گوید، تنها مرا پرستش می کند ، من شما را گواه می گیرم بر این عبادت خالص ثوابی به او میدهم که همة کسانی که مخالف او بودند به حال او غبطه خورند .و هنگامی که می گوید: » اّیاکَ نﹶسْتعینُ« خداوند می گوید: بنده ام از من یاری جـسته ،و تنها به من پناه آورده. گواهی باشید که او را در کارهایش کمک می کنم ، در سختیها به فریادش می رسم و در روز پریشانی دستش را می گیرم .   
و هنگامی که می گوید: » اهْدِنا الصِّ راطﹶ الﹾمُسْْتﹶقیم ... « ( تا آخر سوره ) خداوند می فرماید : این خواستة بنده ام برآورده است ، و هر چه می خواهد از من بخواهد ، که مـن اجابـت خواهم کرد . آنچه امید دارد به او می بخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش می سازم «   
                               
منبع:
 ( عیون اخبار الرضا (ع) ، طبق نقل المیزان ، ج ١ ، ص ٣٧   )  

خشوع در نماز


امیر مؤمنان (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود: نماز مرکب از چهار سـهم و قسم می باشد: قسمتی از آن ، وضوی کامل با تمام شرایطش می باشد ، و سهمی از آن رکوع ، و سهمی از آن سجود ، و قسمت دیگر آن خشوع می باشد. عرض شد : یا رسول اﷲ! خشوع چیست ؟ فرمود: تواضع و خود کوچک بینی در پیشگاه خداوند در نماز مـی باشد و به این که بنده با قلب و تمامی وجودش متوجه پرودگار بزرگ بـشود. پـس اگـر رکوع ، و سجود و سایر سهام و قسمتهای نماز را کامل انجام دهد ، نمازش به آسمان بالا می رو د ، و از برای آن نوری است که تلألو دارد و مـی درخـشد ، و درهـای آسـمان بـه رویش گشوده می گردد ، خطاب به صاحبش می کند و می گوید : تو مرا حفظ کردی و با حفط شرایط انجام دادی ، خدا تو را حفظ گرداند و ملائکـه مـی گوینـد: درود خـدا بـر صاحب این نماز( که با کامل او را اقامه نموده) . ولی اگر قسمتهایی از نمـاز را کامـل و صحیح انجام نداده باشد ، نمازش بالا می رود ، در حالی که ظلمتـی آن را فـرا گرفتـه ، و درهای آسمان به روی آن نماز بسته می گردد ، به صاحبش می گوید: مرا ضایع کـردی ،خدا تو را ضایع گرداند و آن نماز به صورت صاحبش زده می شود .

منبع:نماز از دیدگاه قرآن و حدیث ، ص ١١٦ و ١١٧ 

اهمیت نماز در کلام و سیره رضوی

امام رضا (ع) میفرمایند: نماز موهبتی است از طرف خداوند مهربان برای بنده،از راه رحمت و عنایت. نماز مطالبه وصال و تقرب بنده به سوی خداوند است...(بحار ج 84 ص 246)

و در روایتی دیگر میفرمایند: هر گاه روز قیامت فرارسد ، بنده را میخوانند، اولین موضوعی که از او سوال میشود نماز است. اگر حدود و شرایط نماز را به طور کامل به جای آورده باشد ، نجات میابد و اگر نمازش را با شرایط و آداب صحت یا قبولی آن به جا نیاورده باشد، او را به آتش می افکنند.(وسایل الشیعه ج3 ص 19)

فردی به نام (رجاع ابن ضحاک) که در طول سفر امام رضا ع از مدینه تا مرو ، محافظ و مواظب امام بود ، میگوید: به خداوند سوگند من مردی با تقواتر از او ندیدم که در تمام اوقاتش به یاد خدا باشد و خوفش از خدا از او شدیدتر باشد، همین که فجر طلوع میکرد نماز صبح را میخواند، سپس مشغول دعا بود تا طلوع آفتاب پس سجده طولانی میکردند، پس از آن مشغول حدیث و موعظه مردم میشدند تا نزدیک اذان ظهر،سپس تجدید وضو کرده و به مصلی میرفتند .ابتدا هشت رکعت نافله ظهر میخواندند ،اذان و اقامه میگفتند و مشغول نماز میشدند.بعد از نماز ظهر نیز به همین منوال ادامه داشت.(بحار ج49 ص 91)

امام رضا (ع) به ابراهیم بن موسی فرمودند:هرگز نماز اول وقت را،بدون علت به تاخیر نینداز،همواره مراقب نماز اول وقت باش.(عیون الاخبار الرضا ج1،ص154)

در آن روزها که مامون جلسه گفت و گو ومناظره تشکیل داده بود وامام (ع)را با عالمان بزرگ ادیان ومذاهب ومکاتب فلسفی به بحث وا داشته بود،امام با عالمان مسیحی و متکلمان وفلسفه دانان به گفت وگو می پرداخت،در یکی از این مناظرات،عمران صابی که از عالمان بزرگ و متکلمان بنام زمان خود بود چنین گفت:(ای عالم ودانای مردم!اگر چنین نبود که تو همگان را به پرسش و سوال فرا خواندی،من هرگز از تو پرسشی نمیکردم،من به کوفه وبصره وشام وجزیره العرب رفته ام وبا متکلمان وسخنوران ودانایان زمانه دیدار داشته ام وهنوز کسی را ندیده ام که به سوالاتم پاسخ قانع کننده بدهد.حال اجازه میدهی که ازتوسوال کنم؟حضرت فرمود:اگردر این جماعت کسی عمران صابی باشد،توهستی؟عرض کرد:آری من عمران صابیم.حضرت فرمود:بپرس ای عمران،ولی با انصاف باش واز سخنسست وناحق و بی دلیل دوری جوی.

گفت:ای سید و آقای من!بخدا سوگند،چیزی جز آن نخواهم که برای من امری را ثابت کنی و من به آن بگروم واز آن در نگذرم،آن گاه سوالاتش را پرسید وامام رضا(ع)به تمامی آنها پاسخ فرمود،درمیانه ی گفتمان،وق نماز فرا رسید،امام رو به مامون کرد وفرمود هنگام نماز است.

عمران عرض کرد:سرورم،بحث مرا قطع مکن،چرا که دل من آماده ی پذیرش سخنانت شده است،حضرت فرمودند:نماز میگذاریم و به گفت وگو باز میگردیم.پس از جای برخاستند.نماز که به پایان رسید امام به مجلس باز گشت و عمران صابی را فرا خواند و فرمود:بپرس ای عمران!وهمچنان عمران پرسش هایش را مطرح میکرد و امام پاسخ میداد و پس از آن می فرمود:پاسخ سوالت را دریافتی؟آری ای مولای من خوب فهمیدم.

درپایان گفت وگو عمران صابی به راه راست هدایت شدوشهادتین گفت ورو به قبله به سجده افتاد واسلام آوردو...(عیون الاخبارالرضاج1.ص154)