نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

ان الصلوه تنها....

نه این‌که اهل نماز جماعت و مسجد نباشد، بلکه گاهی همین طوری، به قول خودش برای خنده، ویرش می‌گرفت و بعضی از بچه‌های ناآشنا را دست به سر می‌کرد. ظاهراً یک بار همین کار را با یکی از دوستان طلبه کرد. وقتی صدای اذان بلند شد، آن طلبه به او گفت: نمی‌آیی برویم نماز؟ پاسخ می‌دهد: «نه، همین جا می‌خوانم» آن بنده خدا هم از فضایل نماز جماعت و نماز در مسجد برایش گفت. او هم جواب داد: خود خدا هم در قرآن گفته: «ان الصلوه تنها...» تنها، حتی نگفته دوتایی، سه تایی. و او که فکر نمی‌کرد قضیه شوخی باشد، یک مکثی کرد، به جای این‌که ترجمه صحیح را به او بگوید، گفت: «گفته، «تن ها» یعنی چند نفری، نه تنها و یک نفری» و بعد هر دو با خنده برای اقامه نماز به حسینیه رفتند.

فرهنگ جبهه (شوخ طبعی ها) ج 2، ص164

حضورقلب در نماز

ارزش حقیقی نماز، روح و واقعیت آن است . نماز به منزله ی معراج مؤمن تلقی شده است ، اما چرا بسیاری ازنمازگزاران نه آثار معنویش را در خود احساس می کنند و نه لذتی از نماز خواندن می برند، بلکه غالبا” نماز را با سنگینی و زحمت ادا می کنند و این چند دقیقه برای آنان بسیار سنگین جلوه می کند(1.) چنان که گویا ساعت ها محبوس شده اند و پس از اتمام نماز همانند مرغی در بند، مکان نماز را ترک می کنند.

نحوه ی استفاده از نماز
استفاده ی ما از روح نماز بسیار متفاوت است ، کسانی هستند که با دو رکعت نماز به معراج می رسند. خواندن نمازدر اول وقت و بجا آوردن مستحبات آن ، همه ی پیکره ی نماز است .

سر محرومیت ، از برکات و آثار نماز
سر محرومیت از برکات و آثار نماز، این است که ما نماز را همین حرکات و گفتنی هایی می دانیم که بر زبان می رانیم .کار بعضی از نمازگزاران شبیه کار کسانی است که ادای نماز خوان ها را در می آورند. دراین صورت ، آیا می توان انتظارمعراج داشت ؟! بسیاری از نماز خوانها پس از اتمام نماز، مرتکب گناه می شوند و با خروج از مسجد، نمیتوانند چشم و گوششان را کنترل کنند. بدتر این که گاه ، در مسجد به جای تعقیبات نماز به غیبت ، استهزا و مسخره کردن مؤمنین روی می آورند و نماز، آنان را از کار زشت باز نمی دارد.(2)
رسول خدا(ص ) در کلامی به امام علی (ع ) نمازهای پنج گانه را، به نهری تشبیه کرد که از جلوی خانه ی نماز گزاران می گذرد و آنان پنج بار خود را داخل آن نهر شستشو می دهند. آیا در این صورت ، بدن ، کثیف و آلوده خواهد بود؟(3) اما چرا نماز، آنان را از گناه باز نداشت ؟ راز مطلب ، در این است که نمازشان بی روح است . بنابر این باید در کالبد وشکل ظاهری نماز روحی دمید و به تدریج خود را به نماز خوان های واقعی نزدیک کرد.

راه کارهای دست یابی به نماز واقعی
برای دست یابی به این هدف ، می توان از روش هایی استفاده کرد.

1- راه کارهایی پیش از شروع نماز

2- راه کارهایی به هنگام اقامه ی نماز

نخست ، به تدابیری که برای پیش از نماز مطرح شده است ، توجه میکنیم :
1- فکر کردن در فرق بین نماز با حضور و بی حضور

درباره ی فواید توجه به نماز و ضررهایی که ممکن است از غفلت و بی توجهی به نماز نصیب ما شود، بیندیشیم ،چون هر کار اختیاری ، وقتی عزم جدی برای انجامش پیدا می شود که فرد باور کند اقدام به این کار سودمند و ترک آن زیان بار است .
یکی از اسمای روز قیامت «یوم الحسره » است ; یعنی ، وقتی آدم میفهمد که چه فرصت هایی را از دست داده و چه سودهایی می توانسته ببرد که از دست داده است .

2- وداع آخرین با نماز
تصور این معنا که این نماز، ممکن است نماز آخر او باشد، از جمله چیزهایی است که می تواند به حضور قلب درنماز کمک نماید. اگر نمازگزار، چند دقیقه پیش از نماز بنشیند و به خودش تلقین کند که شاید این ، آخرین نماز من باشد، این انگیزه در او ایجاد می شود که حواسش را بیشتر جمع کند. امام علی (ع ) فرمودند: «اذا صلیت صلاه فریضه فصلها لوقتها صلاه مودع یخاف آن لایعود الیه ابدا”»(4) ، یعنی وقتی می خواهی نماز بخوانی ، فکر کن این ، آخرین نمازی است که بجا می آوری . آیا نماز گزار می تواند یقین داشته باشد که همین نماز را به پایان می برد، تا چه رسد به آن که یقین به ساعت بعد و نماز بعد داشته باشد؟!

3- تجسم حضور در محضر خداوند
نمازگزار، پیش از شروع نماز فکر کند با چه کسی می خواهد روبرو شود، هر قدر می تواند، این معنا را در ذهن خودش مجسم کند، بلکه از معنا فراتر رود و مقداری حقیقت این امر را دریابد که در حال نماز با کسی سخن می گویدکه او سخنش را می شنود، به عمق قلب او توجه دارد و خاطراتی را که به قلبش خطور می کند، برای او آشکار است .دراین صورت است که وقتی ، «الله اکبر» را گفت ، حواس او پیش کسب و کار و در پی درس و بحثش نخواهد رفت . شما،اگر چند دقیقه در یک اتاق در بسته ، به تنهایی بنشینید و فقط تصور کنید که پشت این پرده ی آویخته ، کسی - حتی یک بچه - رفتار شما را زیر نظر دارد، هر چند شما او را نمیبینید، حواستان را بیشتر جمع می کنید و رفتارتان با زمانی که این احساس را نداشته باشید فرق می کند، از این رو بعضی از حرکت ها و رفتارها را انجام نمی دهید; پس اگر ما در نمازسعی کنیم حضور خدا را به اندازه ی حضور یک فرد عادی از پشت پرده قبول داشته باشیم ، در نوع رفتار ما تأثیرخواهد گذاشت . اگر می خواهید عبادتتان خوب باشد، باید آن چنان عبادت کنید که گویا خدا را می بینید. اقلا،این معنا را در ذهن خود حاضر و تقویت کنید که کسی هست که اگر شما او را نمی بینید، او شما را می بیند.
امام صادق (ع ) فرمودند: «زمانی که مشغول نماز می شوی مثل کسی که وداع کند با نماز و ترس دارد که دیگر به آن نرسد، نماز بخوان ; پس از آن چشمت را بدوز به موضع سجودت . بدان که تو پیش روی کسی ایستاده ای که او تو رامی بیند و تو او را نمی بینی.»(5)
آن حضرت ، در یک نماز مستحبی ، وقتی به « مالک یوم الدین» رسیدند، آن قدر این جمله را تکرار کردند تا از حال رفتند. از حضرت پرسیدند این چه حالی بود؟ فرمودند: «به این آیه که رسیدم ، آن قدر تکرار کردم که گویا از نازل کننده اش شنیدم .» یعنی نماز را به گونه ای می خواندند که گویا دارند قرآن را از نازل کننده اش می شنوند.

پی نوشت ها:

1. بقره ، 45.

2. عنکبوت ، 45.

3. محمد محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ترجمه : حمیدرضا شیخی ، ج 7، ح 10559، ص 3098.

4. مجلسی ، بحارالانوار، ج 10، ب 7، ح 1، ص 107; الفقیه ، ج 1، ح 916، ص 303.

5. روح الله موسوی خمینی(ره) ، چهل حدیث ، 1371، ص 431.

چرا بعضی به جماعت نمی روند؟

با همه پاداشها و آثاری که برای نماز جماعت وجود دارد، برخی از این فیض بزرگ محرومند و با تأسف، شاهدیم که بسیاری، بـه آن بـی اعتنـا و کـم رغبـت انـد و حتـی در همسایگی مسجد به سر میبرند، ولی در جماعت مسلمین حاضر نمیشـوند و مـسجدها،گاهی به صورت ناراحت کننده و دردآوری خلوت است.  
علت شرکت نکردن افراد در نمازهای جماعت، گوناگون است. بعـضی واقعـاﹰ عـذر دارند و دلیلشان پذیرفتنی است، ولی در بسیاری موارد، بهانـههـایی پـوچ، بیـشتر نیـست.  مروری به اینگونه دلایل و بهانه ها می کنیم:  بعضی ، از پاداشهای نماز جماعت، غافلند. برخی، از بدرفتاری  برخـی نمـازگزاران در مـسجد، بـه نمـاز جماعـت بـیرغبـت می شوند.  
 بعضی، تنها بداخلاقی  امام جماعت را، بهانة عدم شرکت خود قرار میدهند و آنـرامنافی با عدالت او به حساب می آورند.  
 بعضی، بخاطر همفکر نبودن امام جماعـت، بـا دیـدگاههای سیاسـی آن نـسبت بـه موضوعات و اشخاص و… از شرکت در جماعت، دوری می کند. بعضی، بخاطر مشغولیتهـای اقتـصادی و اجتمـاعی و گرفتـاریهـای روزمـره، ازپاداشهای عظیم نماز جماعت محروم می شوند.  
بعضی، از برخورد سرد افراد مسجد، دلسرد  میشوند و دیگر نمی روند. بعضی، عیبهای بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب او می گذارند و او را  قبول ندارند.  
بعضی، شرکت خود در نماز جماعتی را، مایة تقویت و بزرگ شدن پـیش نمـاز در جامعه میدانند و از آن پرهیز دارند، بیآنکه دلیلی روشن بر بی  عدالتی امام جماعت داشته باشند. بعضی، از روی غرور، حاضر نیستند در نماز جماعت یک امام جوان یا فقیرزاده، اما پاک و متعهد و لایق، شرکت کنند.  
برخی هم، تنپرور و تنبلاند و در عبادات، بیحوصله و کسلاند و نمـاز جماعـت را، بجای آنکه کار بدانند، بار میدانند و به سختی حاضرند دست از کارهای دیگر بکـشند و به جمع مسلمانان در نماز بپیوندند. بعضی نیز، از طول کشیدن نماز جماعت، از مسجد می گریزند.  
بعضی نیز، از متولی یا دست اندرکاران مسجد، خوششان نمیآید، از این رو به نمـازجماعت نمیآیند.  اینها گوشهای از علل سردی برخی نسبت به حضور در نماز جماعت بود. همانطور که دیدید، بیشتر اینها، بهانه هایی غیرقابل اعتناست.  
اگر آگاهی  و رشد دینی مردم به حدی برسد که عوامل یاد شده را کنار بگذارند، و با خلوص و همدلی، در صفوفی منظم کنار هم بنشینند، به پاداش های عظیم جماعت، توجه داشته باشند، بدخلقی  پیش نماز را، مغایر با عدالت او ندانند،  
گناه بستگان او را به حساب او نگذارند، و… به برکات و آثار مثبت فراوان این »گردهمایی دینی « بیندیشند، خواهیم دید کـه
مساجد، رونق بیشتری خواهد یافت و خلوتی نمازهای جماعت، از میان خواهد رفت.البته، صلاحیتهای علمی و اخلاقـی پـیش نمـاز و محـیط گـرم و آموزنـده بـودن مساجد، و برخورد شایسته و احترام آمیز با شرکت کنندگان در نماز، به خصوص با جوانان و نوجوانان، میتواند سهم عدهای در جذب آنان به مسجد، این کانون وحدت و معنویـتداشته باشد.  
سهم مسئولان فرهنگی، تبلیغی و تربیتی کشور نیز در این زمینه، مهم است.  
اگر مربیان محترم و معلمان و پدران و مادران، خود در جماعتها شر کت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند، یا به مـساجد برونـد، الهـامبخـش دیگـران نیـزخواهد بود.  
اگر مدارس، در کنار مساجد ساخته شود، برای حـضور دانـش آمـوزان در نمازهـایجماعت، تسهیلی به حساب می آید.