«تفسیر على بن ابراهیم قمى»، در توضیح آیه: [فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ].
پس
آدم کلماتى را [مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت علیهم السلام که
مایه توبه و بازگشت بود] از سوى پروردگارش دریافت کرد.روایتى را از قول
پدرش ابراهیم قمى، از ابن ابى عمیر، از ابان بن عثمان از امام صادق علیه
السلام نقل مىکند که مورد اعتماد کتب رجالى شیعه از قبیل: «معجم الرجال»،
«قاموس الرجال»، «رجال الکشى»، «جامع الرواة» قرار گرفته که این اعتماد
نمایشگر این معنى است که مسئله نماز از جانب حضرت ذوالجلال به عنوان
عبادتى بزرگ و طاعتى عظیم در عصر حضرت آدم ابوالبشر مطرح شده و پروردگار
عزیز آیین و مکتب مربوط به آدم را همراه با نماز قرار داده است!!ترجمه
فارسى روایت، تا آنجا که لازم مىباشد از نظر خوانندگان عزیز مىگذرد.آدم
پس از اینکه بر اثر نزدیک شدن به درخت منهیه، از بهشت رانده مىشود و به
زمین هبوط مىکند، به مدت چهل شبانهروز در کوه صفا واقع در مکه نزدیک به
محل بیت اقامت مىنماید.
در آن مدت به خاطر دورى از بهشت، در حالى که سر
به سجده داشت سرشک از دیده مىسفت و به خاطر دورى از جنت و به خصوص دچار
شدن به مقام فراق از محبوب به شدت مىگریست!!
او شب و روز سر به
زانوى غم داشت و آتش دل در سرشک دیده آشکار مىساخت و گاهى جبین بر خاک
درگاه حضرت معبود ساییده به عنوان اظهار فقر و عجز در پیشگاه آن غیاث
مستغیثین عرضه مىداشت:
اى خدا اى رهنماى گمرهان اى تو دانا هم به پیدا و نهان
اى تو پیدا جز تو ناپیدا همه وى تو بینا جز تو نابینا همه
یا غیاث المستغیثین الغیاث اى نشاط جان غمگین الغیاث
الغیاث اى بیکران دریاى لطف الغیاث اى موج توفانخیز لطف
دور گشتم گم شد آواز جرس اى امیر کاروان فریادرس
در میان رهزنان ماندم اسیر گه به بالا مىکشندم گه به زیر
آن
چنان از عمق دل ناله کرد و خاک زیر صورت، از اشک دیده تر نمود که امین وحى
بر او نازل شد و سبب ناله جانسوز او را از او پرسید؟ در پاسخ فرشته حق
گفت:چرا نگریم؟ براى چه ننالم؟ که من باید تا جان در بدن دارم در آتش اشک
بسوزم و از حسرت جان بکاهم، مگر نه این است که مولاى عزیز من و یار دلنواز
من حضرت حق به خاطر عصیان من، مرا از جوار قرب بیرون کرده و از بهشت عنبر
سرشت خود که جایگاه عزیزان اوست رانده و از پیشگاه رحمت بىنهایتش محروم
نموده و جایم را بر فراز خاک تیره در این بیابان پر از سنگ و خار قرار داده
و از من ضعیف ناتوان و فقیر دل شکسته روى برگردانده. بر من است که تا
مىتوانم بنالم و تا قدرت دارم اشک بریزم و در آتش حسرت و اندوه و پشیمانى
بسوزم!!فرشته وحى به او گفت:به پیشگاه لطف حق برگرد و وجود خویش را به زینت
توبه بیاراى که توبه جبران کننده گناه گذشته است و علت جذب عنایت حق به
سوى تائب، رو به پیشگاه او کن و با زبان حال و قلبى سوزان به حضرت او عرضه
بدار:
اى به ازل بوده و نابوده ما وى به ابد زنده و فرسوده ما
حلقه زن خانه به دوش توایم چون در تو حلقه به گوش توایم
بىطمعیم از همه سازندهاى جز تو نداریم نوازندهاى
از پى توست این همه امید و بیم هم تو ببخشاى و ببخش اى کریم
خداوند
مهربان چون اراده آدم را بر جبران گذشته راسخ دید و میل او را به بازگشت و
توبه، میل حقیقى یافت، قبهاى از نور که جایگاه بیت را مشخص مىکرد و تابش
نورش حدود جغرافیایى حرم را معلوم مىنمود، فرو فرستاد و به امین وحى
فرمان داد که محل بیت را نشانهگذارى کند.چون به وسیله آن نور الهى، محل
بیت و حدود و حرم معلوم شد، فرشته وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را
به جاى آورده و در ضمن آن مراسم دست نیاز به سوى بىنیاز براى توبه
بردارد.آدم روز اول ذوالقعده هبوط داشت و پس از طى مقدماتى روز ترویه
برنامه لازم را شروع کرد.پدر آدمیان به فرمان فرشته وحى، غسل کرد و احرام
بست، پس از آن در روز هشتم ذوالحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب
را در منى بماند.صبح روز نهم به عرفات آمد در حالى که زبان پاکش مترنّم به
تلبیه بود و آفتاب عرفات از ظهر مىگذشت؛ امین وحى به او گفت که از ادامه
تلبیه خوددارى کن و دو مرتبه خود را به غسل، زینت ده و مشغول نماز عصر شو.
پس از نماز خواندن، فرشته حق به وى گفت: در این سرزمین بپاخیز: چون برخاست،
کلمات توبه را به دستور حق به وى تعلیم کرد، آن گاه آدم به شرف با عظمت
توبه، پس از اداى فریضه عصر مشرف شد و عظمت از دست داده را بازیافت.
از
این روایت پر ارزش که علاوه بر «تفسیر على بن ابراهیم»، کتابهاى دیگر هم
نقل کردهاند، استفاده مىشود که فرهنگ آدم و آیین این پیامبر بزرگ، داراى
نماز بوده، ولى چگونگى و کیفیت و شرایط و عدد رکعات و اوقات آن چسان بوده،
از ما پوشیده است و دانستن آن هم براى ما چندان لزومى ندارد، مهم آن است
که معارف اسلامى به طور قاطع مىگویند: آدم براى به جاى آوردن نماز داراى
مسؤولیت بوده است.
امام صادق علیه السلام فرمود:به هنگامى که آدم
ابوالبشر از دنیا رفت، فرزندانش از جانب حق دستور گرفتند که قبل از دفن آدم
بر او نماز بگزارند.فرزندش هبة اللّه به امین وحى گفت: اى فرستاده حق!
پیشقدم شو تا بر جنازه این مرد نماز گزارده شود، فرشته پاسخ داد: خداوند،
ما را به سجده بر پدرت امر کرد و هم اکنون در شأن ما نیست که بر نیکوترین
فرزند وى مقدم شویم، شما بر ما پیشى گیر و پنج تکبیر بر جنازه بخوان؛ پس از
عمل هبة اللّه، نماز خواندن بر جنازه تمام انسانها در همه ادیان الهى
واجب شد.در هر صورت مسئله نماز- حتى بر جنازه انسان- جزء واجبات دینى و
فرایض الهى بوده و این برنامه از مهمترین برنامههاى حضرت حق در میان
عبادات و برنامههاست.
منبع:
برگرفته از کتاب عرفان اسلامی تالیف: استاد حسین انصاریان