نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

سخنان معصومان (نماز وسیله تقرب)

«ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس ایها الناس قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم » (1)

وقت هر نمازی که فرا می رسد فرشته ای به مردم می گوید: ای مردم! برخیزید آن آتشهایی که پشت سر خود روشن کرده اید با نماز خاموش کنید .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:

«ظهورکم ثقیلة من اوزارکم فخففوا عنها بطول سجودکم » (2)

پشتهای شما از بار گناه سنگین شده است، آن ها را با سجده های طولانی سبک کنید .

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:

«واعلموا ان الله تعالی اقسم بعزته ان لا یعذب المصلین والساجدین و لا یروعهم بالنار یوم یقوم الناس لرب العالمین » (3)

خدای سبحان به عزت خویش قسم یاد کرده که نمازگزاران و سجده کنندگان را به آتش نسوزاند و آنان را نترساند، روزی که همه گرفتار ترسند نمازگزاران و اهل سجده نمی ترسند . زیرا صدای آتش جهنم را نمی شنوند .

علی علیه السلام :

«المنتظر وقت الصلوة بعد الصلوة من زوار الله عزوجل، و حق علی الله تعالی ان یکرم زائره و ان یعطیه مما سئل » (4)

کسی که پس از نمازی به انتظار وقت نماز دیگر بنشیند، زوار خدا محسوب شود و بر خدا لازم است که زوارش را احترام کند و حاجتش را برآورد .

علی علیه السلام :

«تکاسل المرء فی الصلوة من ضعف الایمان » (5)

کسالت و بی حالی در نماز از ضعف ایمان است .

علی علیه السلام :

«نور قلبک بالصلوة فی الظلم » (6)

دل را با نماز در تاریکی روشن کن .

علی علیه السلام :

«نور المؤمن من قیام اللیل » (7)

نور مؤمن از نماز شب است .

علی علیه السلام :

«اختبروا شیعتی بخصلتین فان کانتا فیهم فهم شیعتی، محافظتهم علی اوقات الصلوة و مواساتهم مع اخوانهم المؤمنین بالمال، فان لم یکونا اعزب ثم اعزب » (8)

نشانه شیعه دو چیز است که به آنها آزمایش شود: مراقبت از وقت نماز [که از اول وقت تاخیر نیفتد] و در میان نهادن مال با برادران ایمانی، اگر این دو خصلت در کسی نبود از او بگریز، باز هم از او بگریز .

علی علیه السلام :

«و لا یقومن احدکم فی الصلوة متکاسلا و لا ناعسا» (9)

با کسالت و چرت به نماز نایستید .

علی علیه السلام :

«و لایفکرن فی نفسه فانه بین یدی ربه عزوجل و انما للعبد من صلوته ما اقبل علیه منها بقلبه » (10)

در نماز به فکر خود نباشید که بنده در آن حال برابر خدای عزوجل ایستاده و سهم او از نماز مقداری است که حضور قلب دارد .

علی علیه السلام :

«الصلوة قربان کل تقی » (11)

نماز مایه تقرب پرهیزکاران است .

علی علیه السلام :

«لیس عمل احب الی الله عزوجل من الصلوة، فلایشغلنکم عن اوقاتها شی ء عن امور الدنیا، فان الله عزوجل ذم اقواما فقال: الذینهم عن صلوتهم ساهون یعنی انهم غافلون استهانوا باوقاتها» (12)

هیچ کاری نزد خدا محبوب تر از نماز نیست، هیچ کار دنیا شما را از نماز به وقت باز ندارد که خداوند گروهی را مذمت کرده که از نماز سهو می کنند، یعنی غافل می شوند و وقت نماز را سبک می گیرند .

علی علیه السلام :

«من اتی الصلوة عارفا بحقها غفر الله له » (13)

هر که نماز بخواند و حق او را بشناسد خدا وی را بیامرزد .

پی نوشت ها:

1) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 208 .

2) بحار، ج 93، ص 357 .

3) اربعین شیخ بهایی، حدیث 9 .

4) خصال، باب الثلاثه، ح 127 .

5) مواعظ العددیه، ص 21 .

6) مواعظ العددیه، ص 24 .

7) مواعظ العددیه، ص 24 .

8) مواعظ العددیه، ص 58 .

9) بحارالانوار، ج 84، ص 239 .

10) وسائل الشیعه، ج 4، ص 687 .

11) کلمات قصار، 136 .

12) مواعظ العددیه .

13) بحارالانوار، ج 82، ص 208 .

سخنان معصومین (ع)

نماز، بهترین عمل
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«احب الاعمال الی اللّه الصّلاة لوقتها»

(کنزالعمال، ج 7، حدیث18897)

محبوب ترین کارها نزد خداوند، نماز در وقت آن (اول وقت) است.
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«لیس منّی من استخفّ بصلاته»

(بحارالانوار، ج 82، ص 224)

هر کس نمازش را سبک بشمارد از من نیست.
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«صلاة الرّجل نورٌ فی قلبه فمن شاء فلینوّر قلبه»(کنزالعمّال، ج 7، ص 18973)

نماز هر شخصی، نوری در دل اوست، پس هر کس می خواهد، دلش را نورانی کند.
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«لکلّ شی ءٍ وجهٌ و وجه دینکم الصّلاة»

(فروع کافی، ج 3، ص 270)
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«لاتضیّعوا صلاتکم، فانّ من ضیّع صلاته حشره اللّه مع قارون و فرعون و هامان لعنهم اللّه و اخزاهم و کان حقّاً علی اللّه ان یدخله النّار مع المنافقین، فالویل لمن لم یحافظ صلاته»(بحارالانوار، ج 82، ص 202)

نماز خودتان را ضایع نکنید، هر کس نماز خویش را ضایع کند خداوند عزّ و جلّ او را با قارون و فرعون و هامان محشور می کند، خداوند به آنان لعنت کند و آنها را رسوا سازد، و بر خدا لازم است آنها را با منافقین در آتش داخل کند، پس وای بر کسی که مواظب نمازش نباشد.
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«ما من عبدٍ اهمّ بمواقیت الصّلاة و مواضع الشّمس الّا ضمنت له الرّوح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان، و النّجاة من النّار».(امالی مفید، ص 88)

بنده ای نیست که اهتمام به وقتهای نماز و جایگاه خورشید(به همین منظور) داشته باشد جز آن که من (سه چیز را) برای او ضمانت می کنم: راحتی در هنگام مرگ، برطرف شدن غمها و اندوهها و نجات یافتن از آتش دورخ.
پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وسلّم:

«سوّوا بین صفوفکم و حاذوا بین مناکبکم لایستحوذ علیکم الشّیطان»

(وسایل الشیعه، ج 5، ص 472)

در نماز جماعت صف های خود را منظّم کنید و کتف ها را موازی هم قرار دهید، مبادا شیطان بر شما چیره شود.
امام علی علیه السلام:

«کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم لایؤثر علی الصّلاة عشاءً و لاغیر، و کان اذا دخل وقتها لایعرف اهلاً و لاحمیماً»

(مجموعه ورّام، ج 2،ص 78)

رسولخدا(ص) چنان بود که خوراک شب و هیچ چیز دیگری را بر نماز مقدّم نمی داشت و چنان بود که چون وقت نماز داخل می شد( به خاطر ادای نماز) گویا خانواده و دوستی را نمی شناخت.
امام حسن عسکری علیه السلام:

«انّ الوصول الی اللّه عزّ و جلّ سفرٌ لایدرک الّا بامتطاء اللّیل»

(بحارالانوار، ج 78، ص 379)

وصال خداوند عزّ و جلّ سفری است که جز با مرکب شب زنده داری به دست نمی آید.

وضو گرفتن پیامبر صلی الله

یکی از مباحثی که از دیرباز مورد اختلاف شیعه و سنی بوده، شیوه مسح کردن پا هنگام وضو بوده است؛ آیت‌الله‌العظمی سبحانی با استناد به متون دینی به این سوال پاسخ داده است.
به گزارش ایسنا، متن کامل پاسخ این مرجع تقلید به اینکه «چرا شیعیان به جای شستن، پاها را مسح می‌کنند؟» به این شرح است: مسح پاها در وضو پشتوانه قرآنی و حدیثی دارد، اکنون هر دو را به صورت موجز بیان می‌کنیم: ظاهر آیه ششم سوره مائده حاکی از آن است که انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظیفه دارد: یکی شستن (در مورد صورت و دست) و دیگری مسح (در مورد سر و پاها). این مطلب از تقارن و مقایسه دو جمله زیر روشن می‌شود:
1. « فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیدیَکُمْ إِلَى المَرافِق»;
2.«وَ امْسَحُوا بِرُؤسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الکَعْبَیْنِ».
چنانچه ما این دو جمله را به فرد عرب زبانی که ذهن او مسبوق به اختلافات فقهی نباشد ارائه کنیم، بی‌تردید خواهد گفت که طبق این آیه، وظیفه ما نسبت به صورت و دست، شستن و نسبت به سر و پاها، مسح است.
از نظر قواعد ادبی، لفظ «أرجلکم» باید عطف بر کلمه «رؤسکم» باشد که نتیجه آن همان مسح پاهاست، و نمی‌توان آن را بر لفظ پیشین «وأیدیکم» عطف کرد که نتیجه آن شستن پاها می‌باشد؛ زیرا لازمه آن این است که میان معطوف «وَأرجلکم» و معطوفٌ علیه «وأیدیکم» جمله معترضه‌ای «فامسحوا برؤسکم» قرار گیرد، که از نظر قواعد عربی صحیح نیست و گذشته از این مایه اشتباه در مقصود است.
ضمناً در این قسمت (مسح کردن پاها) فرقی میان قرائت جرّ و قرائت نصب وجود ندارد و برمبنای هر دو قرائت، کلمه «أرجلکم» عطف بر کلمه «رؤسکم» است; با این تفاوت که اگر بر ظاهر رؤسکم عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود. علمای امامیه در تحقیق مفاد آیه وضو بحث‌های گسترده‌ای دارند که طبرسی در مجمع البیان به برخی از آنها اشاره کرده است.
* ریشه اختلاف
بی تردید ظاهر آیه، حاکی از آن است که وظیفه نمازگزار به هنگام وضو، مسح پاهاست، و مفاد آیه، دو کلمه بیش نیست:
1. غسلتان: شستن دستها و صورت.
2. مسحتان: مسح بر سر و پاها.
هرگاه از ابن عباس در مورد کیفیت وضو می‌پرسیدند، او در پاسخ می‌گفت: نزلَ القرآنُ بالمسح: وحی الهی بر مسح بر پا وارد شده است. و نیز می‌گفت: « مردم اصرار بر شستن کردند، در حالی که مسح فرمان داده شده است». ولی باید دید چگونه این اختلاف با ظهور آیه در مسح پدید آمد، از بررسی روایات و تاریخ تشریع وضو به دست می‌آید که دو عامل سبب پیدایش انحراف از ظاهر آیه شده است: 1. سلطه‌ها و حکومت‌ها
 
سلطه‌ها و حکومت‌ها بیشترین تأثیر را در تغییر حکم مسح پاها داشتند، بالاخص حجاج بن یوسف که اصرار می‌ورزید باید پاها شسته شود، زیرا آلودگی پاهای نمازگزاران که غالباً پا برهنه بودند، بسیار ناراحت کننده بود.
انس بن مالک، از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) که عمری طولانی داشت، مدتی در کوفه زندگی می‌کرد. به وی خبر دادند که حجاج می‌گوید: فاغسِلوا بطونَهما وظهورَهما : ظاهر و باطن، پاها را بشویند، وقتی وی این جمله را شنید، سخت شورید و گفت: صَدَق اللّهُ وکَذِبَ الحجّاجُ قال اللّه تعالی: «وَامْسَحُوا بِرُؤسِکُمْ وَأَرْجُلَکُم».
دعوت مردم بر شستن پا از طرف اموی‌ها بسیار جدی و سرسختانه بود به گونه‌ای که فقیهان معاصر، جرأت مخالفت نداشتند. احمد بن حنبل از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از ابومالک اشعری نقل می‌کند که وی به بستگان خود گفت: همدیگر را خبر کنید تا من نماز رسول خدا را برای شما بخوانم، وقتی همگان گرد آمدند، وی گفت : در میان شما بیگانه‌ای نیست؟ گفتند: خیر، وی ظرف آبی طلبید، پس از شستن دهان و بینی، سه بار صورت و دست‌ها را شست، آنگاه بر سر و روی پا مسح کشید و نماز گذارد.
2. تقدیم مصلحت اندیشی بر ظهور آیه
تقدیم مصلحت بر نص قرآنی وحدیث پیامبر، اساس بسیاری از بدعت‌ها است و ما به قسمتی از آنها در کتاب خاصی به نام «بدعت» اشاره کرده‌ایم، اتفاقاً همین نظریه، انگیزه عدول از مسح و روی آوردن به غسل شده است.
ابوبکر رازی، معروف به جصاص(‌05ـ ‌70) در کتاب «احکام القرآن» می‌نویسد: آیه وضو از نظر وجوب مسح یا غسل، مجمل است، لازمه احتیاط این است که پاها شسته شود؛ زیرا در این صورت، هر دو احتمال انجام می‌گیرد. ادعای اجمال در آیه با هدف آن که در مقام بیان وظیفه است، سازگار نیست; به علاوه اگر بنا بر احتیاط باشد، باید دوباره وضو گرفته شود، زیرا ماهیت مسح با غسل متفاوت است.
مؤلف «المنار» از جمله کسانی است که ظهور آیه در لزوم مسح بر پا را انکار نمی‌کند، ولی از طرف دیگر می‌گوید: تر کردن پاهای کثیف و آلوده چه سودی دارد؟! او از یک نکته غفلت کرده که آیه وضو تنها از آنِ بدوی‌ها و انسان‌های غیر نظیف نیست، ‌بلکه وحی الهی شهری و بدوی را همزمان شامل می‌شود و این نور الهی تا روز رستاخیز تابنده است.
جا دارد از مؤلف المنار بپرسیم: مسح بر سر، با یک انگشت (که شافعی آن را کافی می‌داند)، چه سودی دارد؟ به چه دلیل یکی از آن دو، جایز و عقلانی و دیگری نامشروع معرفی می‌شود؟ گذشته از این، وضو تنها نظافت نیست بلکه آمیخته با عبادت است، نظیف‌ترین افراد باید برای نماز وضو بگیرند، و انسان غیر نظیف هم باید ابتدا پاها را بشوید و سپس وضو بگیرد. تا این جا گفتگوی ما مربوط به آیه‌ای از قرآن بود، اکنون دلایل مسح را در روایات مطرح می‌کنیم.
* روایات مسح از پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله)
شاید برخی تصور کنند که در کتب اهل سنت، روایتی از پیامبر درباره لزوم مسح بر پا وارد نشده است، در حالی که با یک بررسی، بیش از سی روایت یافتیم که بسیاری از آنها بیانگر وضوی رسول خدا و اصحاب او است.
دلالت روشن آیه وضو بر لزوم مسح و روایات چشم گیر در این مورد، ایجاب می‌کند که فقیهان اهل سنت در این مسأله تجدید نظر کنند و از این طریق گامی به سوی وحدت در رفتار بردارند و در این مورد از گروه کثیری از بزرگان صحابه و تابعان که وضوی آنان بر اساس مسح برپا بود، پیروی کنند، اکنون اسامی برخی از آنان را در این جا می‌آوریم:
1. امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) فرمود: «رَأیتُ رَسُولَ اللّهَ یمسَحَ ظاهَرهما».
2. جابر بن عبداللّه گوید: امام محمد بن علی بن الحسین(علیه السلام) معروف به باقرالعلوم که عظمت و جلالت علمی و فقاهت او مورد اتفاق همگان است ـ به من فرمود: «اِمسَح عَلى رَأْسِکَ وَقَدَمَیکَ»، «بر سر و پاهایت مسح بکش».
3. بسر بن سعید می‌گوید: عثمان وضو گرفت و بر سر و پاها سه بار مسح کشید و گفت: رسول خدا این چنین وضو می‌گرفت.
4. حمران بن أبان ـ غلام عثمان ـ از او نقل می‌کند : پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) پس از شستن صورت و دست، بر سر و پاها مسح می‌کشید.
5.عبداللّه بن زید مازنی، معروف به ابن عماره می‌گوید: پیامبر وضو گرفت و «مسح رأسه ورجلیه»; سر و پاهایش را مسح کشید.
6. عبداللّه بن عباس، پیوسته می‌گفت: إنّ الوضوء غسلتان ومسحتان.
7. عامر الشعبی، می‌گفت: اساس وضو را دو شستن و دو مسح کشیدن تشکیل می‌دهد و لذا در تیمم بدل از وضو، مواضع شستن برای تیمم محفوظ مانده و جایگاه مسح الغاء شده است.
8. رفاعة بن رافع از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، از آن حضرت چنین نقل می‌کند: پیامبر بر سر و پاها، تا دو برآمادگی مسح می‌کشید.
9. ابو مالک اشعری، صحابی رسول خدا ، به عشیرة خود وضوی رسول خدا را آموزش داد و در پایان بر روی پاها مسح کشید.
10. رفاعة بن رافع، صحابی رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، از آن حضرت نقل می‌کند که فرمود: «نماز هیچ‌یک از شما پذیرفته نمی‌شود تا وضوی کامل بگیرد، صورت و دست‌ها را بشوید و سر و پاها را تا دو برآمادگی مسح کند».
ما از میان اعلام صحابه و تابعان به ذکر ده نفر اکتفا کردیم، اسامی شخصیت‌هایی که مسح بر سر را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) و بزرگان صحابه و تابعان نقل کرده‌اند، در کتاب «الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف»، ج1، ص 56 ـ 95 وارد شده است.