نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

اهمیت نماز در سیره پیامبر اسلام (ص) و امام حسن (ع)

پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نماز

پیامبر بزرگوار اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ به حق، بنده حقیقی حضرت حقّ است، و به این معنا هر روز در پنج نوبت شهادت می دهیم«و اشهد ان محمّداً عبده و رسوله»، یعنی: گواهی می دهیم که حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ بنده و فرستاده اوست. حضرتش گوی سبقت را در این وادی بر همگان و از همگان ربوده و در این معنی و دیگر معانی الگو و اسوه می باشد، که:«لقدکان لکم فی رسولِ اللهِ اسوةٌحسنةٌ.[1]»، یعنی: هر آنچه وجود رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای شما الگوی نیکویی می باشد. در احوالش چنین نقل کرده اند:«کان النّبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذا قام الی الصلوة یربد وجهه خوفاً من الله تعالی و کان لصدره اولجوفه أزیز کأزیز المرجل»، یعنی: پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هر گاه که به نماز می ایستادند چهره اش به جهت خوف از خداوند تغییر می کرد، و صدایی همچون جوشش دیگ از درون حضرت شنیده می شد.[2] عایشه همسر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می گوید: شبی حضرت از رختخواب برخاست و مشغول مناجات شد تا نزدیک صبح عبادت کرد و پس از آن گریه های سختی سر داد، به حضرت عرض کردم: چرا خودت را به زحمت می افکنی در حالی که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است؟ فرمودند: ای عایشه! آیا به پاس این همه نعمت بنده شکرگذاری نباشم.[3] در ابتدای وحی آنقدر بر پنجه پا به عبادت ایستاد تا پای مبارکش ورم کرد و آیه نازل شد:«طه(1) ما انزلنا علیک القرآن لتشقی(2).[4]»، یعنی ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به سختی بیفکنی. و نیز روایت شده است:«کان اذا قام الی الصلوة کأنّه ثوب ملقی»، یعنی: وجود مبارک پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هرگاه به نماز می ایستاد، گویا جامه ای پهن شده به روی زمین بود.[5]
علاّمه مجلسی در«حیوة القلوب» می نویسد: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وقتی شب می خواست بخوابد، آب وضو را نزدیک سر خود می گذاشت و سر آب را می پوشاند و مسواک را زیر فراش خود قرار می داد، و قدری می خوابید و چون بیدار می شد، نظر به اطراف آسمان می کرد، و آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت می فرمود، سپس مسواک می کرد و وضو می گرفت، و چهار رکعت نماز می خواند، و رکوع و سجود را به قدری طول می داد که گویا سر از رکوع بر نخواهد داشت، و همچنین سجود را طول می داد، و به رختخواب برمی گشت، و قدری می خوابید، سپس بیدار شده و باز نظر به آسمان می کرد، و آیات را می خواند و مسواک می کرد، و وضو می گرفت و به همان طریق چهار رکعت نماز خوانده و باز به رختخواب برمی گشت و قدری می خوابید و باز برمی خواست، و به همان آداب عمل می کرد .و نماز وتر و نافله صبح را می خواند و سپس به مسجد برای ادای نماز صبح می رفت.[6]
استمداد از نماز در رفع مشکلات زندگی:
«و عن حذیفة قال: کان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذا حزبه امر فزع الی الصّلاة»، یعنی: حذیفه گوید: شیوه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنان بود که چون مشکلی برای او پیش می آمد، به نماز پناه می برد، و از آن استعانت می جست.[7] «و عن النبّی ـ صلّی الله علیه و آله‌ ـ قال: کانوا یعنی الانبیاء یفزعون اذا فزعوا الی الصّلاة»، از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و اله ـ روایت شده که فرمودند: پیامبران خدا چنان بودند که چون دچار نگرانی می شدند به نماز پناه می بردند[8].«و عن الذین الدّرداء قال: کان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذا کانت لیلة ریح کان مفزعه الی المسجد حتّی یسکن، و اذا حدث فی السّماء حدث من کسوف شمس او قمر کان مفزعه الی الصّلاة»، یعنی: ابو درداء گوید: رسم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنان بود که چون شبی باد سهمگینی می آمد به مسجد پناه می برد، تا آرام گیرد، و چون در آسمان کسوف و خسوفی اتّفاق می افتد به نماز پناه می برد.[9]
در احوالات اصحاب رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و بزرگان نیز می نویسند که: در سختی ها و مشکلات و مصائب به نماز پناه می بردند، و از آن استمداد می جستند که از باب نمونه به این روایت توجّه کنید. از ابن عبّاس روایت شده که در مسیری می رفت که خبر مرگ فرزندش را به او دادند[10]. در این وقت او از مرکب پیاده شد و به کناری رفت و دو رکعت نماز به جای آورد و بازگشت و آنگاه گفت: ما همان کاری را که خدا به ما دستور داده بود انجام دادیم که می فرماید:«و استعینوا بالصبر و الصّلاة ...[11].»

امام حسن (علیه السلام) و نماز

در مناقب ابن شهر آشوب و روضة الواعظین روایت شده است که امام حسن ـ علیه السّلام‌ ـ هر گاه وضو می ساخت، بندهای بدنش می لرزید، و رنگ مبارکش زرد می گشت سبب این حال را از آن حضرات پرسیدند فرمود: سزاوار است بر کسی که می خواهد نزد ربّ العرش به بندگی بایستد آن که رنگش زرد گردد و لرزه بر اندامش افتد. چون به مسجد می رفت وقتی که نزد در می رسید سر را به سوی آسمان بلند می کرد، و می گفت:«الهی ضیفک ببابک یا محسن قد اتیک المسیء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم»، یعنی: ای خدای من، این مهمان تو است که بدرگاه تو ایستاده، ای خداوند نیکوکار بنزد تو آمده بنده تبه کار، پس درگذر از کارهای زشت و ناستوده من، به نیکیهای خود ای کریم[12].
لباس نمازگزار در کلام امام مجتبی(علیه السّلام):
هر گاه امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ می خواست نماز بخواند، زیباترین لباس خود را می پوشیدند. شخصی پرسید ای فرزند رسول خدا!! چرا زیباترین لباس خود را در نماز می پوشی؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:«انّ الله جمیلٌ یحبُ الجمال، فاتجمّل لِربّی، و هو یقول:«خذوا زینتکم عند کلّ مسجد» فاحبّ ن البس اجود ثیابی»، یعنی: خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد، و به همین جهت من لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم می پوشم، که او می فرماید: زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید[13]. پس به همین علّت دوست دارم، که زیباترین لباسم را«هنگام نماز» بپوشم[14].

پی نوشت:

[1] . سوره احزاب (33)/ 21.
[2] . فلاح السائل/161، بحارالانوار/ ج 84/ 248.
[3] . مشکاة الانوار/ 35، بحارالانوار/ ج 84/ 262.
[4] . سوره طه(20)/1 و2.
[5] . فلاح السائل/161، بحارالانوار/ ج84/248.
[6] . نقل از کتاب ارزش و اهمّیّت نماز به زبان ساده، 45 و 46.
[7] . تفسیر الدّر المنثور/ ج 1/ 67.
[8] . همان مأخذ.
[9] . همان مأخذ.
[10] . در روایت دیگری دارد که خبر مرگ برادرش«قثّم» را به او دادند.
[11] . تفسیر الدّر المنثور/ ج1/ 67.

[12] . منتهی الآمال/ ج 1/ باب چهارم/ فصل دوم/ ص 161.
[13] . سوره اعراف(7)/ 31.
[14] . تفسیر عیّاشی/ ج 2/ 14، طبق نقل از، بحارالانوار/ ج 83/ 175.

منبع:سایت اندیشه قم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد