نسیم حیات
نسیم حیات

نسیم حیات

بیاناتی از آیت الله بهجت ره در خصوص اسرار نماز

بیانات آیة الله بهجت(ره) در باب نماز از سخنان ایشان جمع آوری شده و در این جا ارائه می گردد . امید که مورد استفاده قرار گیرد:
- نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است... نماز برای خضوع و خشوع جعل(قرار داده) شده است با همه مراتب خضوع و خشوع.(1)
- نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست!(2)
- نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می شود.(3)
- تمام لذت ها روحی است؛ و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است.(4)
- قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است.(5)
- نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است... مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.(6)
- ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه می کنیم؛ و بعد به سجده و خاک برمی گردیم.(7)
- شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینه ساز نماز بعدی باشد.(8)
- قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.(9)
- سؤال: اجمالاً بفرمایید حضور قلب، چگونه حاصل می شود؟
جواب: بسمه تعالی، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبّه تحصیل می شود و از آن جمله، تبدیل فرادا به جماعت است. تحصیل حضور قلب به این می شود که در اوقات غفلت به خود فشار نیاورد؛ و در اوقات حضور، اختیاراً آن را از دست ندهد.(10)
- سؤال: برای حضور قلب در نماز و تمرکز فکر، دستورالعملی بفرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، در آنی که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید!(11) - اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریّه و باطنیّه است. و از راه های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر(عج) است.(12)
- گوی سبقت را نماز شب خوان ها ربودند مخفیانه!(13)
- سؤال: برای توفیق نماز شب چه کنیم؟
جواب: با قرائت آیه آخر کهف و اهتمام به این امر اگر علاج نشد، تقدیم بر نصف می شود [قبل از نیمه شب به جا آورده می شود.](14)
- سؤال: در نماز شب و سحرخیزی، قدری کسل هستم، لطفاً راهنمایی فرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، کسالت در نماز شب به این رفع می شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق (به خواندن آن نشدید)، قضای آن را به جا آورید.(15)
- از آیِه شریفه «اِنَّ الصَّلاةَ تَنهَی عَن الفَحشآءِ وَالمُنکَرِ (عنکبوت/45) نماز، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد.» استفاده می شود که (لا صَلاةَ لِمَن لایَنتَناهی عَن الفَحشاءِ وَالمُنکَر؛ کسی که از کارهای زشت و ناپسند خودداری نمی کند، واقعاً نمازش نماز نیست!)(16)
- این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.(17)
- یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ (باصره، سامعه و ...) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم!(18)
- اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقّق می شود، کار تمام است!(19)
- همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می دهیم، آقایان [اولیاء] می فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است!(20)
- همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می رساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست! برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین!(21)
- سؤال: می خواهم در نماز، تمام اذکار را درک کنم و بفهمم، و آن نور را درک کنم و ببینم تا با آن نور حرکت کنم.
جواب: بسمه تعالی، با شرایط حضور قلب، اعمالتان را انجام بدهید؛ در پاداش چه خواهند کرد، به ما مربوط نیست!(22)
- سجده، غایت خضوع است؛ یعنی ما هیچ و در پیش تو خاک هستیم.(23)
- سؤال: برای این که در انجام فرمان الهی مخصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟
جواب: در اول نماز، توسل حقیقی به امام زمان(عج) کردن که عمل را با تمامیّت مطلقه [به طور کامل] انجام بدهید.(24)
- سؤال: مستدعی است جمله کوتاه و رسایی درباره نماز، مرقوم فرمایید که نصبُ العین ما قرار گیرد.
جواب: بسمه تعالی، از بیانات عالیه در فضیلت نماز در مرتبه عُلیا، کلام معروف از معصوم (علیهم السلام) است: (الصَّلاةُ مِعراجُ المُؤمِن؛ نماز، معراج مؤمن است.) برای کسانی که یقین به صدق این بیان نمایند و ادامه دهند طلب این مقام عالی را ...(25)
- اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهره مند نشود، در عقل او خلل است... نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمی شوند.(26)
- در کلمات امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نیز آمده است: (وَاعلَم اَنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ بدان که تمام اعمالت، تابع نماز می باشد.) مشاهده کرده ایم که علمای بزرگ در حال نماز، عجیب و غریب بودند، به گونه ای که گویا آن انسانِ خارج از نماز نیستند!(27)
- از حدیث «تَنَعَّمُوا بِعِبادَتی فی الدُّنیا فَاِنَّکُم تَتَنَعَّمُونَ بها فی الآخِرَة: در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید بود.» بر می آید که عبادات، قابلیّت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه ای به جا می آوریم که گویا شلاّق بالای سرِ ما است... گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می خوریم.(28)
- سؤال: گاهی اوقات در عبادات، ریا می کنم و بعداً سخت رنج می برم؛ علاج آن چیست؟
جواب: بسمه تعالی، علاج، این است که ریا بکند؛ ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ «فَافهَم اِن کُنتَ مِن اَهلِه؛ این نکته را دریاب، اگر اهلش هستی!»(29) - معیار اصلی، نماز است. این نماز، بالاترین ذکر است، شیرین ترین ذکر است، برترین چیز است... همه چیز تابع نماز است؛ باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم... وقتی نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محک، نماز است!(30)
- وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حق باز می گردد، اولین چیزی را که سوغات می آورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَ یَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو باز می گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی!(31)
- چقدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن! ... در تکبیر، اکبر مناسب است... یعنی تمام امور دنیا و همه بزرگ ها را کنار بگذارید، چون خداوند متعال اکبر است... نمازگزار، با تکبیر، در حرم الهی وارد می شود؛ ولی ما چه می دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که: «لَو عَلِمَ المُصَلِّی مایَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه؛ اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی برنمی گرداند!»(32)
- ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزله کعبه است؛ و نمازگزار در کعبه و حرم امن الهی داخل شده و بنا گذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود.(33)
- در جایی دارد که: خدا منّت گذاشته که امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت کند و این منافاتی ندارد که در مرآی مردم باشد. کانّه وقتی بنده با خدا خلوت می کند، خالق هم با او خلوت کرده است!(34)
- بلی می شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگویید: «اَللهُمََّ ارزُقنِی زَوجَةً صالِحَةً؛ خداوندا، زن شایسته ای را روزی من کن!» یا بگوید: «اَللهُمََّ ارزُقنِی وَلَداً باراً؛ خداوندا، فرزند نیکوکاری را روزی من کن!»(35)
پی نوشت ها:
1- در محضر بهجت، ج1، ص222 .
2- در محضر بهجت، ج1، ص222 .
3- در محضر بهجت، ج2، ص 377.
4- در محضر بهجت،ج2، ص392.
5- نکته های ناب، ص 78.
6- نکته های ناب، ص82 .
7- نکته های ناب، ص83 .
8- نکته های ناب،ص81 .
9- نکته های ناب، ص83
10- به سوی محبوب، ص62 .
11- به سوی محبوب، ص63 .
12- به سوی محبوب، ص64 .
13- به سوی محبوب، ص68 .
14- به سوی محبوب، ص77 .
15- به سوی محبوب، ص77 .
16- در محضر بهجت،ج2، ص83 .
17- برگی از دفتر آفتاب، ص133 .
18- برگی از دفتر آفتاب، ص133.
19- برگی از دفتر آفتاب، ص139.
20- در محضر بهجت، ج1، ص122 .
21- در محضر بهجت، ج1، ص283 .
22- به سوی محبوب، ص62 .
23- فیضی از ورای سکوت، ص77 .
24- به سوی محبوب، ص63 .
25- به سوی محبوب، ص64 .
26- نکته های ناب، ص82 .
27- در محضر بهجت، ج1، ص92 .
28- در محضر بهجت، ج1، ص350.
29- به سوی محبوب، ص70 .
30- در خلوت عارفان، ص103 .
31- نکته های ناب، ص83 .
32- نکته های ناب، ص84 .
33- نکته های ناب، ص84 .
34- نکته های ناب، ص88 .
35- فریادگر توحید، ص 213 .

اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره) (قسمت دوم)

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ پس از این که مهم ترین احوال نماز را در قیام و رکوع و سجود می بینند و آن ها را مقوّم اقامه ی توحید می شمارند، در ادامه می فرمایند: پس گوییم که چون صلاه معراج کمال مؤمن و مقرّب اهل تقوی است. متقوّم به دو امر است که یکی، مقدمه ی دیگری است. اول، ترکیب خودبینی و خودخواهی که آن حقیقت و باطن تقوی است. و دوم، خودخواهی و حق طلبی که آن، حقیقت معراج و قرب است.[1]

نماز حقیقی، معراج واقعی است:

از نکات دیگر در بیان و فهم دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره ی اهمیت نماز دارد این است که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را عین معراج واقعی می دانند که دارای حالت ها و مراحل گوناگونی است که برای افراد مختلف به تناسب درجه ی ایمان نمازگزار و حضور قلبی وی در نماز، تفاوت دارد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ به دلیل مسئله معراج واقعی بودن نماز، در تفسیر نماز به تطبیق دادن آن با حدیث معراج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرداخته اند، زیرا بنا بر دستور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذکار آن سفر هم در نماز از جمله در رکوع و سجود گنجانیده شده است (همان گونه که در حدیث معراج آمده است).

نماز و سفرهای چهارگانه عرفانی (اسفار اربعه در نماز)

گفته شده که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را سفر الی الله و فی الله و من الله می دانند، سفر مؤمن و سالک به سوی خدا، چهار مرحله دارد که در اصطلاح «اسفار اربعه» خوانده می شوند. سالک در این سفرها، مراتبی خاصّ را می پیماید و به دگرگونی های روحی خاصّی دست می یابد که شرح مفصّل آن در کتب عرفانی آمده است.

امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در کتاب اسرار الصلوه به طور بسیار اجمالی این اسفار را در نماز بیان می کنند. ایشان در کتاب اسرار نماز (معراج السالکین و صلوه العارفین) درباره ی نماز و طی منازل سلوک از طریق آن چنین می فرمایند: اگر روزگار به عارف ربانی مهلت دهد، تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصا منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج کند.[2]

طی کردن این سفر دارای دو رکن است: اول، رسیدن به مقام طهارت. دوم، رسیدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسی

آغاز این سفر نیز دور شدن از نجاست های ظاهری و باطنی و به ویژه رذایل باطنی است. ایشان در تعریف باطن نجاست ـ که دوری از آن لازمه ی سفر است ـ می فرمایند: نجاست، دوری از محضر انس و مهجوری از مقام قدس است و منافی با نماز است که معراج وصول مؤمنین و مقرّب ارواح متقین است.[3]

بنابراین، انسان برای اینکه سفر معنوی را آغاز کند، باید به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می فرمایند: ... و چون بدین مقام رسیدی، از تصرف شیطان خبیث مخبث خارج شدی و از رجز و رجس هجرت کردی و لایق حضور درگاه جلیل و مخلع شدن به خلعت خلیل گردیدی و مسافرت الی الله و معراج وصول حاصل شده که آن خروج از منزلگاه و بیت نفس است و باقی می ماند رکن دوم که در اصل نماز حاصل می شود و آن حرکت الی الله و وصول به باب الله است و فنای به فناء الله.[4]

پس معلوم شد که این سفر معنوی و معراج قرب حقیقی را دو رکن است، که یک رکن آن در باب طهارات حاصل می شود که سرّ آن، تخلیه و آنسرّ سرّ آن تجرید و سرّ مستسر آن تنزیه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزیه و تقیید است و رکن اعظم آن در باب صلوه حاصل می شود که سرّ آن، تنزیه از توحید و تقیید است.[5]

عبارت های یاد شده که دربردارنده ی اصطلاحات خاص عرفانی است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب این ارکان اشاره دارد. پیش تر آوردیم که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ بر پایه ی حدیثی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ اصل نماز را «یک رکعت» می دانند. از این رو، سفرهای چهارگانه را از آغاز تا پایان، به طور خلاصه در حدّ همان یک رکعت شرح داده اند.

ایشان در سرّ اجمالی نماز و اجمال سفرها می نویسد: آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی است که در اوضاع به سجده ی ثانیه که فنای از فناست و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبه ی حضوری است حاصل شود،
چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام که علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به کثرت است، ولی با سلامت از حجب کثرات و بقای به حق، و در اذکار «اهدنا الصراط المستقیم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام رکعت که حقیقت صلو ه است، سفر تمام می شود و بباید دانست که اصل صلوه یک رکعت است.[6]

در این باره باید گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر که همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نیت و گفتن تکبیر افتتاحیه در ابتدای نماز، آغاز می شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ دستور این کار را چنین بیان فرموده اند: پس تو ای سالک الی الله و مجاهد فی سبیل الله! چون اقامه ی صلب در محضر قرب نمودی، تخلیص نیت در پیشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادی و در زمره ی اهل وفا داخل شدی، خود را مهیای دخول در باب کن و اجازه ی فتح ابواب طلب، و از منزل طبیعت حرکت کن و حجاب غلیظ آن را با تمسّک به مقام کبریایی رفع کن،
و به پشت افکن و تکبیرگویان وارد حجابی دیگر شو و آن را رفع کن، و به پشت سر افکن و تکبیر بگو و حجاب سوم را نیز مرتفع کن که به منزل باب القلب رسیدی؛ پس توقّف کن و دعای مأثور بخوان: «اللهم انت الملک الحق المبین الخ.»[7]

با ذکر جمله ای از آن حضرت که ارکان مهم نماز و رکعت اصلی آن را سه چیز دانسته اند، اسرار سفرهای عرفانی در نماز را با بیان اسرار آنها، ادامه می دهیم، بدان که عمده ی احوال صلوه سه حال است که سایر اعمال و افعال مقدمات و مهیئات آن است، اول، قیام و دوم رکوع و سوم سجود.[8]

در سرّ رکوع فرموده اند: حقیقت رکوع، تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است.[9]

و در سرّ سجود فرموده اند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غیر و رخت بربستن از جمیع کثرات حتّی کثرات اسماء و صفات و فنای در حضرت ذات است و در این مقام، نه از سمات عبودیت خبری است و نه از سلطان ربوبیت در قلوب اولیاء، اثری و حق تعالی خود در وجود عبد، قائم به امر است.[10]

ایشان پس از ذکر عباراتی از یک حدیث دربار ه ی تشهد می فرمایند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوری که ذکر نمودیم، آنجا که می فرماید: «تعلم ان النواصی الخلق بیده الخ» و این اشاره لطیفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو که کثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشیّت حق را نافذ و ظاهر در مرائی خلقیه بیند.[11]

امام ـ رحمه الله علیه ـ در واپسین مرحله می فرمایند: از آنچه مذکور شد از سرّ صلوه که حقیقت آن، عبارت از سفر الی الله و فی الله و من الله است، در سرّ سلام، مطلبی دیگر معلوم می شود و آن، این است که چون سالک در حال سجده، غیبت مطلقه از همه ی موجودات برای او دست داد و از همه ی موجودات غایب شد و در آخر سجده، حالت صحوی برای او رخ داد و در تشهد نیز حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غیبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جای آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پیدا کرد و در محضر ولایت آن سرور، ادب حضور را که سلام شفاهی است، به جا آورد و پس از آن به تعینات نور ولایت که قوای ظاهره و باطنه ی خود عبادالله الصالحین است، توجّه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق کثرات غیبت و شهادت توجّه پیدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقدیم داشت و سفر رابع من الحق الی الخلق تمام شد و این اجمال را تفصیل بیش از این است که من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدنش.[12]

در پایان این گفتار یادآور می شویم که حالاتی که امام ـ رحمه الله علیه ـ در هر یک از اجزای نماز برای نمازگزار ذکر کرده اند، بیانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّی است که به شماره ی سفر و آغاز و انجام آن، اشاره ی دقیق نداشته اند. همین امر، بیان اسفار را اجمالی تر کرده است.

ارتباط نماز با انسانیت از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :

یکی دیگر از نکات مهم در دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره ی نماز، ارتباط انسانیت با نماز واقعی است. به گونه ای که با توجّه به آن، مسأله ی میزان بودن نماز در ردّ یا قبولی دیگر اعمال به سادگی حل می شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که نماز با انسانیت، رابطه ای متقابل دارد. ایشان می فرمایند: مادامی که انسان، صورت انسان و انسان صوری است، نماز او نیز نماز صوری و صورت نماز است و فایده ی آن نماز،
فقط صحّت اجزای صوری فقهی است، در صورتی که قیام به جمیع اجزا و شرایط صحّت آن کند، ولی مقبول درگاه و پسند خواطر نیست و اگر از مرتبه ی ظاهر به باطن و صورت به معنی پی برد، تا هر مرتبه ای که متحقق شود، نماز او حقیقت پیدا می کند ... پس مادامی که نماز انسان،
صورت نماز است و به مرتبه ی باطن و سرّ آن نرسیده، انسان متحقق نشده، انسان نیز صورت انسان است و حقیقت آن متحقق نگردیده، پس میزان در کمال انسانیت و حقیقت آن، عروج به معراج حقیقت و صعود به اوج کمال و وصول به باب الله با مرقاه نماز است.[13]

نماز؛ ضرورت همیشگی:

یکی از ادعاهایی که در بین صوفیان و عارف نمایان وجود داشته است، این است که هر گاه فرد نمازگزار یا عارفی به وصال حق رسید، به عبادت و نماز نیازی ندارد. بنابراین می تواند عبادت و نماز را ترک کند. حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با تحلیل واقعی نماز، نظریه ی یاد شده را ردّ می کنند.

و با تبیین نماز در دو سطح سالک و واصل، نماز این دو را متمایز می دانند.

پی نوشتها:

[1] . همان، ص 350.

[2] . اسرار نماز، ص 57.

[3] . همان، ص 56.

[4] . اسرار نماز، ص 57.

[5] . همان، ص 55.

[6] . اسرار نماز، ص 15 ـ 16.

[7] . اسرار نماز، ص 79.

[8] . آداب الصلوة، ص 350.

[9] . اسرار نماز، ص 99.

[10] . اسرار نماز، ص 106.

[11] . همان، ص 116.

[12] . اسرار نماز، ص 118 ـ 119.

[13] . اسرار نماز، صص 7 ـ 8.

اسرار نماز از دیدگاه امام خمینی ره

حقیقت و واقعیت نماز از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
مطلب اساسی در شناخت هر پدیده‌ای، شناخت حقیقت آن است. درباره‌ی نماز نیز شناخت حقیقت آن از اساسی‌ترین اموری است که هر مسلمان باید بدان آگاه باشد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ حقیقت نماز را «سفر»ی می‌داند که مبدأ آن بیت نفس و الی الله و فی الله و من الله است: از آن چه مذکور شد از سرّ صلوه که حقیقت آن عبارت است از سفر الی الله و فی الله و من الله است...[12]
همچنین ایشان در این باره می‌فرمایند: ... و آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی که در اوضاع به سجده‌ی ثانیه که فنای از فنا است و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبه‌ی حضوری است، حاصل می‌شود.[13]
نکته‌ی دیگر درباره‌ی حقیقت نماز، این است که نماز را غیر از این ظاهر «باطنی» است؛ یعنی حقیقت نماز، همان باطن آن است: نماز بلکه جمیع عبادات را غیر از این صورت و قشر و مجاز، باطن و لُب و حقیقتی است و این از طریق عقل معلوم است و از طریق نقل، شواهد کثیره دارد.[14]
در حدیثی آمده است که فردی شقی به نام «رزام مولی خالد بن عبدالله» درباره‌ی حدود نماز از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسش می‌کند. ایشان در پاسخ می‌فرمایند: «نماز چهار هزار حدّ دارد که تو نمی‌توانی یکی از آنها را ادا کنی». حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ با بیان این حدیث، آن را دلیلی بر وجود باطن و حدود باطنی نماز می‌داند. و استنباط می‌کند که: اگر این چهار هزار حدّ که جناب صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند از حدود ظاهر و آداب صوریه بود، نمی‌فرمودند: تو یکی از آنها را (هم) ادا نمی‌کنی و وفا نمی‌نمایی؛ زیرا که معلوم است که همه کس می‌تواند به آداب صوریه نماز قیام کند.[15]
ایشان، تغییر حالت ائمه ـ علیهم السّلام ـ در نماز بر اثر خوف و خشیت خداوندی، دلیلی بر اثبات بعد باطنی نماز می‌دانند. باطن نماز نیز همانند ظاهر آن، آداب و شرایطی دارد که اقامه‌ی آنها حقیقت نماز را محقّق می‌کند. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ می‌فرمایند: از برای نماز غیر این صورت، حقیقتی است و غیر از این ظاهر، باطنی است و همان طور که صورت آن را آداب و شرایط صوریه‌ای است، باطن آن را نیز آداب و شرایطی است که شخص سالک باید آنها را مراعات کند.[16]
مسأله‌ی دیگر دربار‌ه‌ی حقیقت نماز این است که «اصل نماز، یک رکعت است» ‌و این سفر معنوی در طی این رکعت محقّق می‌گردد. امام ـ رحمه الله علیه ـ می‌فرمایند: باید دانست که اصل صلاه، یک رکعت و بقیه‌ی رکعات آن از فرایض و نوافل برای اتمام همان یک رکعت است.[17] سپس به بیان حدیثی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در این باره می‌پردازند.
واپسین نکته درباره‌ی حقیقت نماز این است که بر اساس نظر امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز اقامه‌ی توحید‌های سه‌گانه (توحید ذات، افعال و صفات) است. ایشان می‌فرمایند: بدان که اهل معرفت، قیام را اشاره به توحید افعال دانند، چنان چه رکوع را به توحید صفات و سجود را به توحید ذات اشاره دانند.[18] از این بیان می‌توان نتیجه گرفت که اقامه‌ی نماز واقعی، اقامه‌ی توحید واقعی است و اقامه‌ی توحید مستلزم نفی هر چه غیر اوست، حتّی خواسته‌های نفسانی.
از این رو، حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ پس از این که مهم‌ترین احوال نماز را در قیام و رکوع و سجود می‌بینند و آن ها را مقوّم اقامه‌ی توحید می‌شمارند، در ادامه می‌فرمایند: پس گوییم که چون صلاه معراج کمال مؤمن و مقرّب اهل تقوی است. متقوّم به دو امر است که یکی، مقدمه‌ی دیگری است. اول، ترکیب خودبینی و خودخواهی که آن حقیقت و باطن تقوی است.